سایه ات روی همه ی دلتنگی ها نقش بسته عزیز جان
سایه ات روی همه ی دلتنگی ها نقش بسته عزیز جان..
روی کاکتوس ها که بی حواس دست هایم را زخم میکنند...
یا چای هزار جوش شده ی صبحانه..
جا گذاشتن کلید بر در...
پوشیدن دمپایی و برگشتن به خانه که کفش ها در جا کفشی جا مانده اند...
روی نزدن دکمه ی همکف آسانسور...
پایین نیاوردن ترمز دستی...
ساعت ها خیره شدن به کتاب...
خیس شدن چشم هایم...
فراموشی خواب...
روی جا گذاشتن خودم....
روی کاکتوس ها که بی حواس دست هایم را زخم میکنند...
یا چای هزار جوش شده ی صبحانه..
جا گذاشتن کلید بر در...
پوشیدن دمپایی و برگشتن به خانه که کفش ها در جا کفشی جا مانده اند...
روی نزدن دکمه ی همکف آسانسور...
پایین نیاوردن ترمز دستی...
ساعت ها خیره شدن به کتاب...
خیس شدن چشم هایم...
فراموشی خواب...
روی جا گذاشتن خودم....
- ۲۶۶
- ۱۶ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط