چند پارتی از جونگ کوک

چند پارتی از جونگ کوک
پارت دوم

بهتره که برم آماده بشم!
رفتم سمت کمد تا اول از همه لباس زیرم رو بپوشم اما قبل از اینکه چیزی انتخاب کنم دوباره چشمم افتاد به فرم لباس عروس:
اومممم از اونجایی که مدل این لباس عروس جوریه که نمیشه باهاش سوتین پوشید....
یعنی سوتین نپوشمممم؟؟؟؟
مطمئنا جونگ کوک خوشش نمیاد ولی یکمی اذیت کردنش که عیبی نداره...داره؟

فقط یه شورت سفید پوشیدم و لباس عروس رو برداشتم
بهتره که الان بپوشمش و تا اونموقع موهام و خشک کنم، حالتشون بدم، میکاپ کنم و...
آره اینجوری بهتره

خلاصه که لباس عروس رو برداشتم و پوشیدم، موهام رو خشک و حالت دار کردم، میکاپ کردم و...
جالب اینه که مهمونی ساعت ۱۲ شب تموم میشه یعنی حتی هنوز سر شب هم نمیشه!
توی این فکرا بودم که در زده شد:
بفرمایید داخل

مثل همیشه مینا اومد داخل و گفت:
به به عروس خانم سکسی ما

خجالت کشیدم:
هی هی اینطوری نگوووو

ادامه داد:
بالاخره بعد گذشت ۴ ساعت افتخار میدی از اتاق بیای بیرونننن؟؟؟؟

منم مثل خودش گفتم:
هیییی چرا داد میزنیییی؟؟؟منم بلدمااااا

زد زیر خنده و گفت:
باشه بابا فعلا جیغات رو نگه دار برای شب

خب معلومه دیگه از یه منحرف چه انتظاری میره؟

دوباره خجالتی گفتم:
هییی به جای این حرفا بهتره بریم بیرون تا قصرو ببینیم

متعجب گفت:
مگه پادشاه بهت نگفت؟
قرار نیس تو کل عروسی اینجا باشی!
تو و جونگ کوک تازه ساعت ۱۰ میاید اینجا

یهو پریدم وسط حرفش:
یعنی کلا دو ساعت؟؟؟

ادامه داد:
آره و اون یه ساعتی که اینجا نیستید باید برید آتلیه عکاسی
بعدشم این لباسه رو درار چون این برای عروسیته نه برای عکاسی

نق نق کنان گفتم:
عیشششش عروسیه داداشم اینقدر دنگ و فنگ نداشته که من دارم

گفت:
لباست رو عوض کن که باید بریم

و بعد یه لباس دیگه بهم داد و رفت بیرون

هعییی خدااا
لباس رو عوض کردم و رفتم توی حیاط قصر...

همه جا تزیین شده و وایب تالار رو گرفته
واقعا خیلی ذوق دارممممممم

-هی هی دختررر

با صدایی که شنیدم به خودم اومدم:
بله؟

مینا هوفی کشید و گفت:
بیا بریم که ماشین منتظره

ادامه دارد...
دیدگاه ها (۱۱)

چند پارتی از جونگ کوک پارت سوممینا هوفی کشید و گفت:بیا بریم ...

چند پارتی از جونگ کوکپارت چهارمرفتیم سوار ماشین شدیم و راه ا...

چند پارتی از جونگ کوک پارت اولموضوع: وقتی بعد چند سال عشق و ...

Love or lust?part 3ساعت ۷ صبح*صدای زنگ تایمر*با صدای زنگ بید...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۷

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒عشق مافیاویو بورام ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط