گناهکار part

( گناهکار ) 4۸ part


به آرومی پلک رو هم زد و چشم هایش را باز کرد آن اتاق سفید از دیدش تار نمایان میشد جیمین چند قدمی ازش دور بود انگار با دکتری حرف میزد پرتو های ریز خورشید در اتاق جاری بودند صبح شده بود،
جیمین با دیدنش سریع به سمتش رفت بلافاصله کناره تخت نشست
ات به تاجه تخت تکیه داد تند بیان کرد
ات : حاله یون بیول خوبه
جیمین : آره خوبه دیشب بردنش مراقبت های ویژه اما میگن خوبه میشه
ات : باید برم پیشش
خواست پتو رو بزنه کنار که جیمین مانع اش شد دوباره پتو رو کشید رویش با جدیتی گفت جیمین : گفتم حالش خوبه
با صدای گرفته ای نجوا کرد ات : باید ببینمش
جیمین لحظه ای چشم بست و نفس عمیقی کشید بلافاصله نگاهش کرد به چشم های غم زده اش، به آرومی یه دستش رو گرفت بلافاصله با هر دو دست هایش دست ظریف و سفید عشقش رو بین دست هایش گرفت با لحن ملایم تری بیان کرد جیمین : هنوز بهوش‌ نیومده اما مطمئنم چشم هاشو باز می‌کنه
مین سو با رو پوش سفید دکتری که پوشیده بود وارده اتاق شد و به سمته آن زوج رفت با لبخندی روبه آنها کرد مین سو : صبح بخیر
ات نگاهی به مین سو انداخت اون دکتر شده بود همه به آروز هایش رسیده بودند بجز ات ...مین سو : همون‌طور که جیمین می‌دونه از این به بعد من دکتر یون بیول هستم پروندشو دکتری که عملش کرده بود داد به من
ات : الان چطوره کی بهوش میاد
مین سو : هنوز نمیتونم چیزی بگم فعلا که توی مراقبت های ویژه ست اما امیده تو از دست نده
ناراحت به زمین خیره شد اما امید داشت که حال پسرش خوب میشه با باز شدن در توسط لی هی چشم بهش دوخت با سینی صبحانه ای که توی دستش بود وارده اتاق شد با روپوش سفید دکتری که پوشیده بود سمتش قدم برداشت بلافاصله سینی رو گذاشت روی میز کنار تخت
لی هی : مریض من حالش چطوره
ات با تعجبی گفت ات : توهم اینجا هستی
لی هی : آره این بیمارستان ماله مین سو یه منم کارمند عشقم هستم
با لبخندی بیان کرد ات سری تکون داد شاید اگه کس دیگه ای به جای آن می‌بود از مین سو دلخور میشد اما اون که مقصر نبود پارک چین نگذاشت چیزی بگویید اوفی کشید که صدای جیمین رو شنید
جیمین : اول صبحونه بخور
ات : اشتها ندارم ..
دیدگاه ها (۳)

( گناهکار ) 4۹ part جیمین : حتا بخاطر پسرمون هم که شده باید ...

( گناهکار ) ۵۰ part بعد از فهمیدن شماره اتاق به آسانسور رفت ...

( گناهکار ) 4۷ part سکوتی در سالن پخش بود فقط صدای گریه ات ...

( گناهکار ) 4۶ part دکتر به اتاق عمل بازگشت کرد پارک چین سا...

گناهکار ) ۵۶ part ماشین داخل عمارت پارک جیمین ایستاد یون بیو...

( گناهکار ) ۷۹ part و سر تا پا از نگاه گذراند با صدای ملایم...

( گناهکار ) ۱۴۵ part ساعت ها و روزها گذشت جیمین خوشحال تر از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط