تویی که شهره شهری به جودو دلرحمی

تویی که شهره شهری به جودو دلرحمی
تو خط قرمز من،با دلم چه بیرحمی

بجان حضرت شیطان،قسم به گندم و سیب
من آدمم و تو حوا ولی نمیفهمی

هوای چشم تو مارا به اشک میخواند
نمیبرم ز نسیم،مثل هر سحر سهمی

همیشه دربدرم در میان اشعارت
زبان غربت من را چگونه میفهمی؟

تو سر به سینه من،دست من به گیسویت
بمان درون خیالم که بهترین وهمی
دیدگاه ها (۳)

عشق من با خنده هایت هی نکن دیوانه اممن اسیرت میشوم با خنده ا...

کجا پنهان کنم تو را...پشت کدامین واژه ؟کدامین سطر؟لبریزم از ...

‌ دل بردے و دل بردنت را دوست دارمرو راست ! من عطر تنت را دوس...

نفسم تنگِ تو و تو نفست تنگ کسی کاش می شد که ‌در این غصّه به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط