روزهای رفته ی سال را ورق میزنم

روزهای رفته ی سال را ورق میزنم...
چه خاطراتی که زنده نمیشوند،
چه روزهاکه دلم میخواست تا ابد تمام نشوند،
و چه روزهاکه هر ثانیه اش یک سال زمان میبرد،
چه فکرها که آرامم کرد و چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود،
چه لبخندها که بی اختیار برلبانم نقش بست و چه اشک هاکه بی اراده از چشمانم سرازیر شد!
چه آدم هاکه دلم را گرم کردند
چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم و شد و چه چیزها که فکرم را پر کرد و نشد!
چه آدم هاکه شناختم و چه آدم ها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان!
و چه...
و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر میشود،
کاش ارمغان روزهایی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا

آرامشی که هیچگاه تمام نشود....
دیدگاه ها (۱)

قـــــــــول میدم لعنتی

مـــــــــــرسی که هستی

خــــــــاطراتو بسوزون

فدای ســــــــــــــرت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط