دوست پسر دمدمی مزاج
پارک 35
وقتی ات بیدار شد هوس فیلم دیدن کرد .
با هم نشستن روی مبل جلوی تلویزیون و فیلم میدیدن .
جونگ کوک دستشو انداخته بود دور شونه ات و توی دهنش پفیلا میذاشت .
ات توی بغل جونگ خوابش برد جونگکوک وقتی دیدت خوابش برده .
کوک آروم آن ذو بلند کرد و بردش توی اتاق خودش و اون روی تخت گذاشت .
ات بیدار شد .
ات : من چرا توی اتاق توام الان میرم اتاق خودم .
اما جونگکوک نذاشت .
ج : نه از این به بعد روی تخت من میخوابیم اینجوری به نظرم بهتره.
ات : باشه
کوک رفت بیرون تلویزیون رو خاموش کرد ظرفا رو جمع کرد .
چراغها رو خاموش کرد و رفت توی تخت کنار ات و دراز کشید .
پتو رو کشید روی خودش چشماش رو بست .
ادامه دارد ... .
وقتی ات بیدار شد هوس فیلم دیدن کرد .
با هم نشستن روی مبل جلوی تلویزیون و فیلم میدیدن .
جونگ کوک دستشو انداخته بود دور شونه ات و توی دهنش پفیلا میذاشت .
ات توی بغل جونگ خوابش برد جونگکوک وقتی دیدت خوابش برده .
کوک آروم آن ذو بلند کرد و بردش توی اتاق خودش و اون روی تخت گذاشت .
ات بیدار شد .
ات : من چرا توی اتاق توام الان میرم اتاق خودم .
اما جونگکوک نذاشت .
ج : نه از این به بعد روی تخت من میخوابیم اینجوری به نظرم بهتره.
ات : باشه
کوک رفت بیرون تلویزیون رو خاموش کرد ظرفا رو جمع کرد .
چراغها رو خاموش کرد و رفت توی تخت کنار ات و دراز کشید .
پتو رو کشید روی خودش چشماش رو بست .
ادامه دارد ... .
- ۵۵.۲k
- ۱۸ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط