به نقل از مرد از اهل شام وارد مدنه شدم مرد را ...

به نقل از مردى از اهل شام : وارد مدينه شدم ، مردى را ديدم كه زيبايى او مرا خيره كرد . پرسيدم : اين مرد كيست ؟ گفتند : حسن بن على . من بر على به داشتن چنين فرزندى حسادت كردم . پس نزد او رفتم و گفتم : تو پسر ابو طالب هستى ؟ فرمود : من نوه او هستم . گفتم : نفرين بر تو و پدرت ؛ نفرين بر تو و پدرت . اما او سكوت كرد و چيزى در جوابم نگفت . سپس فرمود : فكر مى كنم غريب هستى . اگر مركبى از ما بخواهى در اختيارت مى گذاريم ، اگر عطيه اى بخواهى به تو مى دهيم ، و اگر يارى بخواهى يارى ات مى كنيم. من از نزد آن حضرت رفتم در حالى كه محبوبترين فرد روى زمين نزد من بود .
مختصر تاریخ دمشق
دیدگاه ها (۰)

بِعَلِیٍّ#علی#قدر#رمضان

فرمانده کل قوا، حضرت آیت الله خامنه‌ای (حفظه الله):دوران بزن...

📣 چه کسانی در قتل استاد حوزه علمیه ماهشهر شریک هستند؟!#حوزه#...

محمدرضا شریفی‌نیا: تسلط آقای خامنه‌ای در زمینه کتاب و ادبیات...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط