از اصفهان به قم می رفت
از اصفهان به قم می رفت
صدای آهنگ مبتذلی که راننده گوش می کرد اونو آزار می داد.
رفت و با خوشرویی به راننده گفت: اگه امکان داره یا نوار و خاموش کنید یا برای خودتون بذارین
راننده با تمسخر گفت اگه ناراحتی می تونی پیاده بشی
چند لحظه ای رفت توی فکر: هوای سرد، بیابان، تاریکی و ...
اینبار به راننده گفت اگه خاموش نکنی پیاده میشم راننده هم نه کم گذاشت نه زیاد پدال ترمز و فشار داد و وایساد و گفت بفرما!
پیاده شد.
اتوبوس هنوز خیلی دور نشده بود که ایستاد، همین که به اتوبوس رسید راننده بهش گفت بیا بالا جوون، نوار و خاموش کردم.
وقتی سالها بعد خبر شهادتش رو به آیت الله بهاءالدینی دادن ایشون در حالی که به عکسش نگاه میکرد فرمود: امام زمان(عج) از من یه سرباز خواست ، من هم صاحب این عکسو معرفی کردم.https://telegram.me/salamkhoda
صدای آهنگ مبتذلی که راننده گوش می کرد اونو آزار می داد.
رفت و با خوشرویی به راننده گفت: اگه امکان داره یا نوار و خاموش کنید یا برای خودتون بذارین
راننده با تمسخر گفت اگه ناراحتی می تونی پیاده بشی
چند لحظه ای رفت توی فکر: هوای سرد، بیابان، تاریکی و ...
اینبار به راننده گفت اگه خاموش نکنی پیاده میشم راننده هم نه کم گذاشت نه زیاد پدال ترمز و فشار داد و وایساد و گفت بفرما!
پیاده شد.
اتوبوس هنوز خیلی دور نشده بود که ایستاد، همین که به اتوبوس رسید راننده بهش گفت بیا بالا جوون، نوار و خاموش کردم.
وقتی سالها بعد خبر شهادتش رو به آیت الله بهاءالدینی دادن ایشون در حالی که به عکسش نگاه میکرد فرمود: امام زمان(عج) از من یه سرباز خواست ، من هم صاحب این عکسو معرفی کردم.https://telegram.me/salamkhoda
- ۷۱۴
- ۲۵ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط