به پدرم افتخار میکنم
به پدرم افتخار میکنم
چون هم پدر است هم آتش نشان....
به مادرم افتخار میکنم
چون هم مادر است هم همسر آتش نشان
و آنگاه که همه چشم ها به آتش نشانها و خانواده هایشان خیره شد و با چشم های گریان تسلیت و دلداری میدادند و پدرم را از آتش نشان بودن منع میکردند هر دوشان با افتخار گفتند:(نه، بالاخره کسی باید باشد تا خودش را فدا کند تا عده ای دیگر نجات یابند اگر ما نباشیم خانواده ای دیگر باید باشند ؛ مگر ما چه فرقی با دیگران داریم؟!)
حتی با اینکه شاید از چشم های مادرم اشک می بارید...
چون هم پدر است هم آتش نشان....
به مادرم افتخار میکنم
چون هم مادر است هم همسر آتش نشان
و آنگاه که همه چشم ها به آتش نشانها و خانواده هایشان خیره شد و با چشم های گریان تسلیت و دلداری میدادند و پدرم را از آتش نشان بودن منع میکردند هر دوشان با افتخار گفتند:(نه، بالاخره کسی باید باشد تا خودش را فدا کند تا عده ای دیگر نجات یابند اگر ما نباشیم خانواده ای دیگر باید باشند ؛ مگر ما چه فرقی با دیگران داریم؟!)
حتی با اینکه شاید از چشم های مادرم اشک می بارید...
- ۲.۳k
- ۰۵ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط