پارت
پارت ۱۸
از زبان سونیک
صبح زود بیدار شدم نور به آرامی از پنجره به داخل میتابید بعد بلند شدم و شروع به کش آوردن بدنم کردم و درو اطراف رو نگاهی انداختم و فقد ناکلز خواب بود بعد بلند شدمو به سمت اشپز خونه رفتم سیلور و تیلز داشتن صبحانه آماده میکردن وقتی وارد شدم هردو به سمت من چرخیدن
سونیک . صبح بخیر (با بی حوصلگی)
تیلز و سیلور. صبح بخیر
تیلز . خوب خوابیدی؟
_ آره بد نبود
سیلور . خیله خوب حالا یکی بره لونا و ناکلز رو صدا کنه
بعد لونا امد تو اشپز خونه
سیلور . حلال زاده همین الان گفتم صدات کنن
لونا. همم
حتا یه نگاه هم بهم نکرد یه حس بدی بهم دست داده بود بعد تیلز رفت تا ناکلز رو بیاره یکم بعد سیلور صبحونه رو آورد و تیلز و ناکلز هم آمدن سر میز زیر چشمی به لونا نگاه کردم بی حوصله بود ولی امروز حتا اگر بخواد خودشو از پرت گاه پرت کنه پایین اول باید مارو به شدو میرسوند بعد از تموم شدن صبحونه سیلور ولونا ظرفارو میشستنو یه چیزی پچ پچ میکردن پا روی پا گذاشتم
_ کی دنبال شدو میریم
لونا. من دیشب چند جارو گشتم ولی شدو نبود الان باهم چند جای دیگرم میگردیم
_ همم باش
وقعا دلم برای اون قر قرای شدو تنگ شده دلم برای عطر تنش تنگ شده بود دلم میخواست باز اون عطش گرم لباش رو حس کنم
لونا. خوب کارامون تموم شد وسایلتون رو جم کنید من الان میام
همه. باش
بعد لونا رفت ووقتی امد لباساش عوض کرده بود
ناکلز . تو باشی از خودت دفاع میکنی
لونا. چاقو
بعد دست تو کیفش کرد و نشون داد بعد گذاشت تو کیفش
ناکلز . حالا کار باهاش بلدی
لونا سر تکون داد به نشانه تعید
لونا . باید بریم بالای پشتبوم
همه به بالا رفتیم وبعد لونا با انجام چندتا حرکت دست نوری جلوش به وجود آمد و پرتال باز شد
لونا. بیاین
اول لونا رفت و بعد دونه دونه وارد پرتال شدیم اونجا جنگل بود
از زبان سونیک
صبح زود بیدار شدم نور به آرامی از پنجره به داخل میتابید بعد بلند شدم و شروع به کش آوردن بدنم کردم و درو اطراف رو نگاهی انداختم و فقد ناکلز خواب بود بعد بلند شدمو به سمت اشپز خونه رفتم سیلور و تیلز داشتن صبحانه آماده میکردن وقتی وارد شدم هردو به سمت من چرخیدن
سونیک . صبح بخیر (با بی حوصلگی)
تیلز و سیلور. صبح بخیر
تیلز . خوب خوابیدی؟
_ آره بد نبود
سیلور . خیله خوب حالا یکی بره لونا و ناکلز رو صدا کنه
بعد لونا امد تو اشپز خونه
سیلور . حلال زاده همین الان گفتم صدات کنن
لونا. همم
حتا یه نگاه هم بهم نکرد یه حس بدی بهم دست داده بود بعد تیلز رفت تا ناکلز رو بیاره یکم بعد سیلور صبحونه رو آورد و تیلز و ناکلز هم آمدن سر میز زیر چشمی به لونا نگاه کردم بی حوصله بود ولی امروز حتا اگر بخواد خودشو از پرت گاه پرت کنه پایین اول باید مارو به شدو میرسوند بعد از تموم شدن صبحونه سیلور ولونا ظرفارو میشستنو یه چیزی پچ پچ میکردن پا روی پا گذاشتم
_ کی دنبال شدو میریم
لونا. من دیشب چند جارو گشتم ولی شدو نبود الان باهم چند جای دیگرم میگردیم
_ همم باش
وقعا دلم برای اون قر قرای شدو تنگ شده دلم برای عطر تنش تنگ شده بود دلم میخواست باز اون عطش گرم لباش رو حس کنم
لونا. خوب کارامون تموم شد وسایلتون رو جم کنید من الان میام
همه. باش
بعد لونا رفت ووقتی امد لباساش عوض کرده بود
ناکلز . تو باشی از خودت دفاع میکنی
لونا. چاقو
بعد دست تو کیفش کرد و نشون داد بعد گذاشت تو کیفش
ناکلز . حالا کار باهاش بلدی
لونا سر تکون داد به نشانه تعید
لونا . باید بریم بالای پشتبوم
همه به بالا رفتیم وبعد لونا با انجام چندتا حرکت دست نوری جلوش به وجود آمد و پرتال باز شد
لونا. بیاین
اول لونا رفت و بعد دونه دونه وارد پرتال شدیم اونجا جنگل بود
- ۲.۰k
- ۱۲ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط