تاریخ عشق

« تاریخ عشق » بر ویرانه لحظات

صدای قلب آسمان
طپان طپان ، طپان طپان
ز جان داغ عاشقی در آسمان
دوان دوان ، دوان دوان
بسوی جسمی بی رمق فتاده در دام جهان

روان روان ، روان روان
راه به نور میبرد
این گلرخ آبی جان
غصه ز جان میبرد
این جوشش آن جان جانان بی امان

دل در جهان را راه نیست
ماهی در آب ، آب نیست
عاشق هست ، معشوق نیست
معشوق هست ، عاشق نیست

ای یار من ، ای یار من
در شرح تو من جاهلم
جهلم فزون بگرفته است
دردم به خون بنشسته است
خون پاره است این ، شعر نیست
آتش پاره است این ، سحر نیست

غصه ما را قصه کن
بر کودکان گلدسته کن
این راز را آثار نیست
این غصه را غمخوار نیست
آفاق جان است این بدان
درد جهان است این بدان
گر نیست تو را راهی به آن

از جود و جان تو ابتری
از خاک و حیوان بدتری
آتش به جانم می زند
این وصف خامم می زند

این بودنم می پژمرد
این ماجرا می افسرد

زان آتش سوزان تو
خاکستر سردی ست به جا.

از کتاب (غزل هستی) اثر استاد علی اکبر خانجانی
مولف بیش از 172جلد کتاب بکر و بدون سانسور که همگی را بصورت رایگان در اینترنت منتشر کرده اند.
در لینک های زیر:


https://drive.google.com/file/d/1zXuKPJ1PuKONLewyXIe0huzfIxfU_GmT/view?usp=sharing

https://up.20script.ir/do.php?filename=c861-ketab1401.rar

https://www.khanjany.org
دیدگاه ها (۰)

چرا دروغ می گویيم؟

«عذابی بنام تربیت کودك»

استحقاق عزت

حق عشق و محبت و معلم

🍒🌱نیست نظر به سوی کس جز رُخ دوست دیده راباد به گوش او رسان ،...

در پردۀ اسرار کسی را ره نیستزین تعبیه، جانِ هیچ‌کس آگه نیست#...

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط