ادامه ی پارت سوم رکسانا

ادامه ی پارت سوم #رکسانا:
+فقط بگو
_کیونگ‌سو
+پس درست حدس زدم😋
_چطور؟
×سلام. دی‌او هستم از آشناییتون خوشوقتم😈 😹 ⚘ #کیونگ‌سو:
چند دقیقه به فیگور متعجب روبه‌روم که حالا به لبخند سرشار از خوشحالی تبدیل شده بود را زدم. از اونی ک فکر میکردم خوشگل‌تره😹
_کیونگ‌سووووو😻 😻 😻 😻 🙀 🙀
×رکساناااااااا😹 😹
_کیونگ‌سوووووو😻
×رکسانااااااا😹 🙀
_کیونگ‌سوووووووووووو😻 😻 🙀
+بسه دیگه عنشو درآوردید😑
_واااای باورم نمیشه دی‌او درست رو‌به‌رومه🙀 😻
×آره دیگه😹 ⚘
+نمیخوای تشکر کنی😹 😋 😏
_چرا چرا چرا....مرصی کینونگ‌سو😹 😹 😏 😏 😏 😎
+چرا اون😐
_تو که کاری نکردی فقط زنگ زدی که بیاد😂
×راست میگه جایزش به خودم میرسه😹
_جایزه؟
×ینی نمیدی؟؟😿
_چرا😋
×هفته بعد دوشنبه‌شب بیا خونمون جبران کن😋
_چرا؟
×پارتی تولدمه😊 😊
( و باز ذهن منحرفین به چالش کشیده میشود👀 😹 )
دیدگاه ها (۱)

#مینهو:از فرودگاه ک پیاده شدیم دست رکسانا رو گرفتم ک از خوشح...

عاشق نقاشی هایی‌ام ک واسم میکشید. از خونه و کوه و خورشید و د...

داستان از دید مینهوبا عجله سمت اتاقش دویید. واقعن میدونستم و...

فلش بک:داستان از دید رکسانابا صدای بلند اسمشو صدا زدم و دنبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط