دوست پسر سادیسمی من
𝑁𝑎𝑚𝑒:دوست پسر سادیسمی من🍷
𝑃𝑎𝑟𝑡:9
علامت کوک:_ علامت لارا:
ویو کوک
رفتیم با جیمین خونه ی شوگا که دیدم....
_: لا.... لارا
:(نگاه سردددد)
=: سلام زن داداش
: سلام جیمین
میشه اینجوری صدام نزنی(سرددددد)
=: هاا؟ ..... ببخشید
×: اهم اهم (مثلا سرفه)
خب میریم سر اصل مطلب
لارا تو چرا با کوک کات کردی؟
: دلایل خودمو داشتم
=: مگه باهم کات کردین؟(تعجب)
_:(بغض) ار... اره
×: لارا دلایل خودمو داریم نداریم چهارتا ادم
عالق باقل... چیز منظورم عاقل و بالغ کنار هم نشستیم داریم حرف میزنیم😂
=: 😂
: خب ببین من نمیتونم با کوک. باشم چون اون مافیاست و کاراش خطرناکه و منم نمیکشم هی نگران بشم واقعا
=: وا مگه بده؟ در عوض ما خیلی پولداریم
: واسه پولش نمیگم
×: اوهوم..... نظرت صحیح
_:(بغض و متعجب رو به شوگا)
×: چیه؟
به هر حال بحث یه عمر زندگیه
: خوب من دیگه میرم (درحال باز کردن در)
اها راستی کوک(برگشت و گردنبندو در آورد)
بیا امیدوارم آدم بهتری انتخاب کنی و رفت
_: نههههههه...... لارا.... لطفا منو ترک نکننن
لاراااا (افتاد رو زمین)
=و×: کوک آروم باش
_: گریه شدید
بعد از یک هفته
=: الو شوگااا
×: چیه چرا داد میزنی پشت تلفن
=: شوگا سریع بیا بیمارستان
×: چییی.. اوم... اومدم
بعد از اینکه شوگا رسید
(علامت دکتر:»)
»: شما همراه ایشون هستین؟
×و=: بله ماییم
»: ایشون خون زیادی از دست دادن و خیلی ضعیف شدن
و...
×: و.... چی؟
»: متأسفم..... ایشون رفتن تو کما(دور از جون بچم)
=و×: چییی...
×: یا ابوالفضل..
=: آقای دکتر نمیدونید کی میاد بیرون از کما؟
»: بستگی به عملکرد درمان خودش داره
=: اها ممنون
فلش بک
امروز رفتم خونه کوک که ببینم حالش خوبه
از وقتی که اون لارای عو*ضی رفته به جز
الکل و مشروب چیزی نمیخوره
رسیدم خونه و درو با ملید باز کردم
=: کوک
_:.....
رفتم داخل اتاقش دیدم صدای دوش حموم میاد
درو باز کردم دیدم
کوک داخل حمومه و تیغ تو دستشه و رگشو زده
و اره دیگه الان متأسفانه تو کماست
و......
.....................
[لطفا فوش ندید چون پارت بعدی باحال ترههههه ببخشید کمه چون واقعا سرم درد میکنه و بزور همینم نوشتم. شرمنده کمه شرایطو برسونید تا پارت بعدو بزارم]
{شرایط: 8 تا لایک و 7 تا کامنت}
𝑃𝑎𝑟𝑡:9
علامت کوک:_ علامت لارا:
ویو کوک
رفتیم با جیمین خونه ی شوگا که دیدم....
_: لا.... لارا
:(نگاه سردددد)
=: سلام زن داداش
: سلام جیمین
میشه اینجوری صدام نزنی(سرددددد)
=: هاا؟ ..... ببخشید
×: اهم اهم (مثلا سرفه)
خب میریم سر اصل مطلب
لارا تو چرا با کوک کات کردی؟
: دلایل خودمو داشتم
=: مگه باهم کات کردین؟(تعجب)
_:(بغض) ار... اره
×: لارا دلایل خودمو داریم نداریم چهارتا ادم
عالق باقل... چیز منظورم عاقل و بالغ کنار هم نشستیم داریم حرف میزنیم😂
=: 😂
: خب ببین من نمیتونم با کوک. باشم چون اون مافیاست و کاراش خطرناکه و منم نمیکشم هی نگران بشم واقعا
=: وا مگه بده؟ در عوض ما خیلی پولداریم
: واسه پولش نمیگم
×: اوهوم..... نظرت صحیح
_:(بغض و متعجب رو به شوگا)
×: چیه؟
به هر حال بحث یه عمر زندگیه
: خوب من دیگه میرم (درحال باز کردن در)
اها راستی کوک(برگشت و گردنبندو در آورد)
بیا امیدوارم آدم بهتری انتخاب کنی و رفت
_: نههههههه...... لارا.... لطفا منو ترک نکننن
لاراااا (افتاد رو زمین)
=و×: کوک آروم باش
_: گریه شدید
بعد از یک هفته
=: الو شوگااا
×: چیه چرا داد میزنی پشت تلفن
=: شوگا سریع بیا بیمارستان
×: چییی.. اوم... اومدم
بعد از اینکه شوگا رسید
(علامت دکتر:»)
»: شما همراه ایشون هستین؟
×و=: بله ماییم
»: ایشون خون زیادی از دست دادن و خیلی ضعیف شدن
و...
×: و.... چی؟
»: متأسفم..... ایشون رفتن تو کما(دور از جون بچم)
=و×: چییی...
×: یا ابوالفضل..
=: آقای دکتر نمیدونید کی میاد بیرون از کما؟
»: بستگی به عملکرد درمان خودش داره
=: اها ممنون
فلش بک
امروز رفتم خونه کوک که ببینم حالش خوبه
از وقتی که اون لارای عو*ضی رفته به جز
الکل و مشروب چیزی نمیخوره
رسیدم خونه و درو با ملید باز کردم
=: کوک
_:.....
رفتم داخل اتاقش دیدم صدای دوش حموم میاد
درو باز کردم دیدم
کوک داخل حمومه و تیغ تو دستشه و رگشو زده
و اره دیگه الان متأسفانه تو کماست
و......
.....................
[لطفا فوش ندید چون پارت بعدی باحال ترههههه ببخشید کمه چون واقعا سرم درد میکنه و بزور همینم نوشتم. شرمنده کمه شرایطو برسونید تا پارت بعدو بزارم]
{شرایط: 8 تا لایک و 7 تا کامنت}
- ۷.۲k
- ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط