این شعر فوق العادست

این شعر فوق العادست........

خار خندید و به گل گفت سلام
و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود
دست بی رحمی نزدیک آمد،
گل سراسیمه ز وحشت افسرد
لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید
خار با شبنمی از خواب پرید
گل صمیمانه به او گفت سلام...
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی،
عشق،
اسارت،
قهر و آشتی،
همه بی معنا بود . . . .
(فریدون مشیری)
تقدیم به همه ی آدمهای مهربون
دیدگاه ها (۱۱)

چه کارهایی که می‌بایست بکنیم و هرگز نکردیم! برای اینکه به م...

امیدوار_باشیمبرای ساختن زندگیت، هیچگاه نا امید نشو...یه روزی...

تاریخ امروز را از یاد نخواهد برد...با یاد مردی که قلبش برای ...

تنها وقتی آخرین درخت بمیرد و اخرین رودخانه مسموم شود و آخرین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط