از تو هیچ خاطره ای

از تو هیچ خاطره ای
توی ذهنم نیست
به جز رفتنت …
همان روز که
چمدانت را بستی
با تمام خوب و بدهایت
کشاندی تا دم در
و حتی لحظه ای
نگاه نکردی به پشت سرت …
من منتظرت بودم
آغوشم منتظرت بود
و اشکهایم …
می خواستم
آهسته در گوشت بگویم
دووووستت داررررم
اما…
تو خوب حق عشق را
کف دستش گذاشتی!
#فرشته_رضایی

#عاشقانه
دیدگاه ها (۲۲)

خانه نیستم کسی در نزند رفته ام؛ سالهاست گُم شده ام پی ام نگر...

کاش میشد قلب ما از یاس بودتک تک گلبرگ آن احساس بودپاک و سبز ...

یک خواسته‌ی کوچکگاهی آرزو می شودو شاید محالمثل پخش "الهه‌ی ن...

من مینوازم تـو بخوان ؛قصہ‌ے دوست داشتنم را از چشمانم !! #ال...

سناریو: (وقتی که....)بخاطر پدرت که مأموریت مهمی داشته از سئو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط