زخم کهنه فصل دوم
زخم کهنه فصل دوم )
پارت۵۵
بذار حرفمو بزنم !اوپا من چیکار کله گنده ها دارم ؟ گور بابای همشون !!! من بخاطر سايمون میخوام برم .
تهیونگ اخم کرد و برگشت سمتش : سایمون دیگه
چشمهای جانگمی درشت شد : سایمون رو نمیشناسی ؟
تهیونگ چشم غره رفت: ازین خر و سگا کم هست که
بخوام بشناسم؟
جانگمی چشمهاشو ریز کرد.
سایمون یکی از کله گنده ترین هاست! تاجر بشدت خفن
جانگمی چشمهاشو ریز کرد.
سایمون یکی از کله گنده ترین هاست! تاجر بشدت خفن و موفقیه و لولش اونقدر بالاست که امثال پدر تو و مادر
دو
من آرزوشونو بتونن یبار با سایمون کار کنن! هر سال یکی تا مهمونی گنده میگیره و همه با سر میرن تا بتونن یک بارم شده شانسشونو برای زدن مخش بکار بگیرن . اما مهمونیهاش همیشه بالماسکه است و کسی هنوز نفهمیده
اون دقیقا کیه ! شایعات میگن یه زن چهل ساله است و بعضی ها هم میگن یه پسر جوون بیست ساله است که از پول پدرش به اینجا رسیده. هنوز سه سال هم نیست که سر و کله ش پیدا شده ولی یه جوری بازارو تسخیر کرده که همه تو کفش موندن
جانگمی جوری با هیجان تند و تند تعریف کرد که تهیونگ هر لحظه منتظر بود که حواسش از رانندگی پرت شه و
تصادف کنن.
چند لحظه گیج پلک زد و گفت: منظورت از تاجر احيانا لباس و کفش و ماشین و خونه و این اراجیف نیست که ؟
جانگمی پوکر برگشت سمتش . جوری پوکر بود که
تهیونگ حس
کرد تا حالا هیچوقت اینقدر پوکر نبوده !
اوپا شوخی میکنی؟
فکر نمیکنم کسی که پدر من آرزوشه باهاش کار کنه آدم
سالمی باشه!
جانگمی پوزخندی زد پسر ! تو خیلی معصومی ! تاجر
شامی باسه
جانگمی پوزخندی زد پسر ! تو خیلی معصومی ! تاجر
انسانه !
_واتتتتت ؟
پارت۵۵
بذار حرفمو بزنم !اوپا من چیکار کله گنده ها دارم ؟ گور بابای همشون !!! من بخاطر سايمون میخوام برم .
تهیونگ اخم کرد و برگشت سمتش : سایمون دیگه
چشمهای جانگمی درشت شد : سایمون رو نمیشناسی ؟
تهیونگ چشم غره رفت: ازین خر و سگا کم هست که
بخوام بشناسم؟
جانگمی چشمهاشو ریز کرد.
سایمون یکی از کله گنده ترین هاست! تاجر بشدت خفن
جانگمی چشمهاشو ریز کرد.
سایمون یکی از کله گنده ترین هاست! تاجر بشدت خفن و موفقیه و لولش اونقدر بالاست که امثال پدر تو و مادر
دو
من آرزوشونو بتونن یبار با سایمون کار کنن! هر سال یکی تا مهمونی گنده میگیره و همه با سر میرن تا بتونن یک بارم شده شانسشونو برای زدن مخش بکار بگیرن . اما مهمونیهاش همیشه بالماسکه است و کسی هنوز نفهمیده
اون دقیقا کیه ! شایعات میگن یه زن چهل ساله است و بعضی ها هم میگن یه پسر جوون بیست ساله است که از پول پدرش به اینجا رسیده. هنوز سه سال هم نیست که سر و کله ش پیدا شده ولی یه جوری بازارو تسخیر کرده که همه تو کفش موندن
جانگمی جوری با هیجان تند و تند تعریف کرد که تهیونگ هر لحظه منتظر بود که حواسش از رانندگی پرت شه و
تصادف کنن.
چند لحظه گیج پلک زد و گفت: منظورت از تاجر احيانا لباس و کفش و ماشین و خونه و این اراجیف نیست که ؟
جانگمی پوکر برگشت سمتش . جوری پوکر بود که
تهیونگ حس
کرد تا حالا هیچوقت اینقدر پوکر نبوده !
اوپا شوخی میکنی؟
فکر نمیکنم کسی که پدر من آرزوشه باهاش کار کنه آدم
سالمی باشه!
جانگمی پوزخندی زد پسر ! تو خیلی معصومی ! تاجر
شامی باسه
جانگمی پوزخندی زد پسر ! تو خیلی معصومی ! تاجر
انسانه !
_واتتتتت ؟
- ۲.۵k
- ۰۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط