روزی آدم نادانی که صورت زیبایی داشت به افلاطون که م

روزی، آدم نادانی که صورت زیبایی داشت، به « افلاطون » که مردی دانشمند بود، گفت: « ای افلاطون، تو مرد زشتی هستی.»
افلاطون گفت: « عیبی که بود گفتی و آن را به همه نشان دادی، اما آنچه که دارم، همه هنر است، ولی تو نمی توانی آن را ببینی. هنر تو، تنها همین حرفی بود که گفتی، بقیه وجود تو سراسر عیب است و زشتی. بدان که قبل از گفتن تو، خود را در آینه دیده بودم و به زشتی صورت خودم پی برده بودم. بعد از آن سعی کردم وجودم را پر از خوبی و دانش کنم تا دو زشتی در یک جا جمع نشود. تو مردی زیبارو هستی، اما سعی کن با رفتار و کارهای زشت خود، این زیبایی رابه زشتی تبدیل نکنی. »
دیدگاه ها (۳)

ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺭﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺻﺪﻣﻪ نزند ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﻨﻔ...

ترمه : اگه یه روزی این عشق تبدیل به یه رنج بشه برامون ...؟به...

حواسمون بیشتر به پدر بزرگ مادر بزرگامون باشه با یه نگاه محبت...

روزی تاجری بسیار ثروتمند ،با خود عهد کرده بود در طول زندگانی...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

My angel (part4) ~ قربان ماشین اماده است _ باشه … دختر از پل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط