بعد خوردن کیکم زود به سمت آسانسور رفتم

بعد خوردن کیکم زود به سمت آسانسور رفتم

یکم وایسادم تا آسانسور بیاد مین که

می‌خواستم وارد آسانسور بشم گوشیم زنگ

خورد از طرف بیمارستان بود همین که جواب

دادم چون سوار آسانسور شده بودم قطع شد

دلشوره امونمو بریده بود آخه دختر ۱۰ دقیقه

گشنه می‌موندی چی می‌شد مثلاً وقتی که به

طبقه مورد نظر رسیدم زود پا تند کردم و به

سمت پذیرش رفتم و گفتم که انگار به من

زنگ زده بودند و چون سوار آسانسور شدم

قطع شد خواست دهنشو باز کنه و یه چیزی

بگه با سرفه مردی سرمو آوردم عقب که با

دکتر نامجون مواجه شدم

دکتر : اهمم خانم کیم؟

ا.ت : ببب...بله؟اتفاقی برای همسرم افتاده؟

از استرس دست و پام می‌لرزید و چشمام پر

شده بود و آماده گریه کردن بود چون گفته

بودن ازش قطع امید کردن و زنده موندنش چند درصد احتمال داره
دیدگاه ها (۰)

و زنده موندنش چند درصد احتمال داشت، دکتر تک خنده‌ای کرد یعنی...

*2ساعت بعداین دو ساعت برای من اندازه دو سال گذشت ز استرس هی ...

خیلی بدنم ضعیف شده بود اگه الان اینو به کسی می‌گفتم از اینکه...

#درخواستی#سناریو ♡ وقتی رو تخت خوابیدیم و بحث سیکس پک میشه و...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_299بلند شدم و رفتم روی...

پارت بعدیو فردا میزارم اگه شد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط