عکاسی خودم
عکاسی خودم📸
فانوس مادر جانم ،ی شب خونه بابام با اهالی خانواده دور همی بودم یهویی ب علت رعد و برق و بارون ،برق رفتو مامانم رفت فانوسشو اورد وسط روشن کرد .
اونروز تمام خاطرات کودکیم مثله فیلم از جلو چشام رد شد چقد ذوق کردم. شدم کودک اون زمان سکانس ب سکانسش براااام خاطرن . اون روز شد ی روز بیاد موندنی .ثمین یااادته 😄 😄 😍 😍 😍 #سحر_نویس
فانوس مادر جانم ،ی شب خونه بابام با اهالی خانواده دور همی بودم یهویی ب علت رعد و برق و بارون ،برق رفتو مامانم رفت فانوسشو اورد وسط روشن کرد .
اونروز تمام خاطرات کودکیم مثله فیلم از جلو چشام رد شد چقد ذوق کردم. شدم کودک اون زمان سکانس ب سکانسش براااام خاطرن . اون روز شد ی روز بیاد موندنی .ثمین یااادته 😄 😄 😍 😍 😍 #سحر_نویس
- ۱.۴k
- ۱۷ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط