پارت عشق در نگاه اول
پارت ۳ ( عشق در نگاه اول )
؟ من تورو تیکه تیکه میکنم
+ اگه راست میگی بیا
تق تق تق
! ا.ت ....
جولی دید که تهیونگ دنبال ا.ت میدوید و با تعجب نگاشون میکرد
+ کی اومدی
؟ ام م ..ن میرم تو اتاقم... میکشمت ا.ت
! چی شده چرا دعوا میکنید
+هیچی بابا بیا فیلم ببینیم و چیزی بخوریم
؟ داشتم با ا.ت دعوا میکردم دیدم جولی اومد من درسته علاقه به اون دارم ولی نمیخوام ا.ت بفهمه دهن لقه زود میره میگه بعد از این رفتم تو اتاقم و حدود 2 ساعت سرمتو گوشی بود و تشنم بود رفتم سمت اشپز خونه تا آب بخورم یک دفعه خوردم به جولی داشت میفتاد که گرفتمش بعد ا.ت جولی رو صدا زد ازش جدا شدم و سری رفتم تو اتاقم و اون باتعجب نگام میکرد
...........
ویو فردا مدرسه
+ زود باش بیدارشو تهیونگگگگگ
؟ باشه بابا
لباس پوشیدن و حرکت کردن و رسیدن
و جیمین دم در منتظر ا.ت بود
– اومدی
+ منتظرم بودی ببخشید دیر اومدم
– اشکال نداره حالا بریم ... ببخشید سلام تهیونگ حواسم بهت نبود
؟ اشکال نداره بریم تو کلاس
تو کلاس
...
...
استاد : خب بچه ها ساعت آخر آزادین
همه: هووووووو
همه رو نیمکت هاشون نشسته و درس خوندنو کلی سوال پاسخ دادن و ساعت آخر شد
+ خب جولی.. تهیونگ... جیمین
میخوایم جرعت و حقیقت بازی کنیم و بریم یجا بشینیم خب حالا اینو بچرخون
افتاد رو جیمین و ا.ت پرسید
+جرعت یا خقیقت جیمین
– آم حقیقت
+ کسی رو از ته دلت دوست داری یا عاشقش هستی
– آره
+ کیه
– این میشه دو تا سوال
+ باشه
– ا.ت میشه منم به سوال بپرسم
+ بپرس
– جرعت با حقیقت
+ حقیقت
– کسی هست برات خوشگل باشه و دوسش داشته باشی اون یکی دیگرو دوست داره
ا.ت نگاهی به جیمین کردو به سوالی که قبلا از جیمین پرسید و حیمین گفت اره با خودش فکر کرد که جیمین یکی دیگرو دوست داره و من اونو دوست دارم برای همین ا.ت گفت آره هست جیمین با حالت غم نگاش کرد بعد موقع رفتن به خونه شد......
...................
منتظر پارت بعدی باشین😘🥰
؟ من تورو تیکه تیکه میکنم
+ اگه راست میگی بیا
تق تق تق
! ا.ت ....
جولی دید که تهیونگ دنبال ا.ت میدوید و با تعجب نگاشون میکرد
+ کی اومدی
؟ ام م ..ن میرم تو اتاقم... میکشمت ا.ت
! چی شده چرا دعوا میکنید
+هیچی بابا بیا فیلم ببینیم و چیزی بخوریم
؟ داشتم با ا.ت دعوا میکردم دیدم جولی اومد من درسته علاقه به اون دارم ولی نمیخوام ا.ت بفهمه دهن لقه زود میره میگه بعد از این رفتم تو اتاقم و حدود 2 ساعت سرمتو گوشی بود و تشنم بود رفتم سمت اشپز خونه تا آب بخورم یک دفعه خوردم به جولی داشت میفتاد که گرفتمش بعد ا.ت جولی رو صدا زد ازش جدا شدم و سری رفتم تو اتاقم و اون باتعجب نگام میکرد
...........
ویو فردا مدرسه
+ زود باش بیدارشو تهیونگگگگگ
؟ باشه بابا
لباس پوشیدن و حرکت کردن و رسیدن
و جیمین دم در منتظر ا.ت بود
– اومدی
+ منتظرم بودی ببخشید دیر اومدم
– اشکال نداره حالا بریم ... ببخشید سلام تهیونگ حواسم بهت نبود
؟ اشکال نداره بریم تو کلاس
تو کلاس
...
...
استاد : خب بچه ها ساعت آخر آزادین
همه: هووووووو
همه رو نیمکت هاشون نشسته و درس خوندنو کلی سوال پاسخ دادن و ساعت آخر شد
+ خب جولی.. تهیونگ... جیمین
میخوایم جرعت و حقیقت بازی کنیم و بریم یجا بشینیم خب حالا اینو بچرخون
افتاد رو جیمین و ا.ت پرسید
+جرعت یا خقیقت جیمین
– آم حقیقت
+ کسی رو از ته دلت دوست داری یا عاشقش هستی
– آره
+ کیه
– این میشه دو تا سوال
+ باشه
– ا.ت میشه منم به سوال بپرسم
+ بپرس
– جرعت با حقیقت
+ حقیقت
– کسی هست برات خوشگل باشه و دوسش داشته باشی اون یکی دیگرو دوست داره
ا.ت نگاهی به جیمین کردو به سوالی که قبلا از جیمین پرسید و حیمین گفت اره با خودش فکر کرد که جیمین یکی دیگرو دوست داره و من اونو دوست دارم برای همین ا.ت گفت آره هست جیمین با حالت غم نگاش کرد بعد موقع رفتن به خونه شد......
...................
منتظر پارت بعدی باشین😘🥰
- ۱.۳k
- ۰۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط