من از احساس لبریزم دمی با باد میرقصم

من از احساس لبریزم... دمی با باد میرقصم...
گهی غمگین و تاریکم...گهی بارانی ام، خیسم...
و گه گاهی به یاد عشق... تمام غصه ها را برگ می‌ریزم...
نفسهایم اگر سرد است...تمام برگ هایم گرم و تب دار است...
چو آتش رنگ های سرخ و نارنجی به تن دارم...
گهی یک قاب رویایی میان کوچه باغی ساکت و غمگین...
گهی یک منظره در دستهای آن خیابانی...که نم دار از حضور خیس باران است...
نگو پاییز دلگیر است افسرده...که در آن وصل و هجران هر دو زیبا است و رویایی...

#hadisehbano💜
دیدگاه ها (۱)

پاییز هیچ حرف تازه ای ندارد با این همه از منبر باد بالا میرو...

چرا در شعر ها پاییز غمناک است؟چرا پاییز فصل درد و دوری و بوس...

خواستم با توبه باران برسم حیف نشد به غزلهای خیابان برسم حیف ...

پاییز است فصل بارانراستی پاییز؟من بارانی تَرم یا تو؟تو یک فص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط