بنوش مرا

بنوش ‌مرا 
تلخم ،
گَسَم ،
همچون شراب یا شعرِ ناب ،
در دست‌های تو ...
چون تیغِ آفتاب در چشم‌ ماه‌تاب ...
بنوش‌ مرا ؛
تلخم ولی قسم به عشق
تو را مست ‌می‌کنم ...
تا تو تمامِ شب
آواز سَر کنی
من دوست‌ ‌دارَمَت !... ❤
دیدگاه ها (۴)

با نگاهت عاشقم کردی،دلم دیوانه شدخنده بر لب شاعرم کردیدلم دی...

گاهی دلت میخواهد در شلوغی روزگارش بیایدتنگ در اغوشت بگیردبگو...

«‌تــو» را چـه بنـامـم جـز نفـس... ‌کـه بـود و نبـود تـــو ...

پائیز یـعنینم بارانچای داغبوی هیزم سـوختهگـاهیاز همه دنیـایه...

شب لب پنجره‌ی اتاقم می‌نشینمسراغ عطر تنت را از نسیم شب میگیر...

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شببدین سان خواب ها ر...

سلطان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط