Yor Memories Come AND

Y̤̮o̤̮ṳ̮r̤̮ M̤̮e̤̮m̤̮o̤̮r̤̮i̤̮e̤̮s̤̮ C̤̮o̤̮m̤̮e̤̮ A̤̮N̤̮D̤̮ G̤̮o̤̮ I̤̮n̤̮ M̤̮y̤̮ H̤̮r̤e̤̮a̤̮d̤̮                           L̤̮i̤̮k̤̮e̤̮ B̤̮o̤̮o̤̮m̤̮r̤̮a̤̮n̤̮g̤̮🖤🪐
P̤̮A̤̮R̤̮T̤̮²²
J̤̮K̤̮ a̤̮n̤̮d̤̮ M̤̮O̤̮O̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🤏☻️
A̤̮D̤̮M̤̮I̤̮N̤̮ : J̤̮I̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🍫🦋

مویون و جونگکوک زندگی زیبایی داشتند اما جیمین و یومی...
یومی نه بخاطر فراموشی عشق سابقش  اما عاشق و دلبسته جیمین شده بود ...
پســری که روز به روز باهاش سرد تر برخورد میکرد !
پارک تبری در دست گرفت و به احساسات دختر ضربه میزد ...!
با اینکه هنوز دیوانه وار عاشقش بود اما میخواست این دردی که متحملش شده بود رو به اون بده ....
___________________________________________________________

وقتی جیمین از خواب بیدار شد به آشپزخونه رفت ...
یومی لبخند بزرگی زد و گفت :یوبویا ...صبحانه حاضر کردم ‌...

جیمین :...

یومی :دیشب کجا بودی ؟

جیمین:....

یومی :فرداشب خونه جین هیونگ دعوتیم میخواد نامزدشو بهمون معرفی کنه ...

جیمین :...

یومی :چ ...چرا باهام اینقدر سرد برخورد میکنی؟

جیمین : مثل اینکه جنابعالی یادت رفته این ازدواج زورکی بود !

یومی : ا...اما من عاشقتم ...و توهم گفتی ...

جیمین با لحن تمسخر آمیزی گفت :wow ...چه عشق جان گدازی ...هه

یومی :(*بغض       یاع ...تو نمیتونی اون لحظات رو فراموش کنی ؟ میدونم خیلی خودخواهانس اما ...

جیمین : نمیتونی یکم از حسی که بهم دادی رو تجربه کنی ؟ تو اونقدراهم بی گناه نیستی جئون یومی !

یومی خواست حرفی بزنه که تو بغل جیمین افتاد ...
دیدگاه ها (۱)

Y̤̮o̤̮ṳ̮r̤̮ M̤̮e̤̮m̤̮o̤̮r̤̮i̤̮e̤̮s̤̮ C̤̮o̤̮m̤̮e̤̮ A̤̮N̤̮D̤̮ ...

Y̤̮o̤̮ṳ̮r̤̮ M̤̮e̤̮m̤̮o̤̮r̤̮i̤̮e̤̮s̤̮ C̤̮o̤̮m̤̮e̤̮ A̤̮N̤̮D̤̮ ...

Y̤̮o̤̮ṳ̮r̤̮ M̤̮e̤̮m̤̮o̤̮r̤̮i̤̮e̤̮s̤̮ C̤̮o̤̮m̤̮e̤̮ A̤̮N̤̮D̤̮ ...

Y̤̮o̤̮ṳ̮r̤̮ M̤̮e̤̮m̤̮o̤̮r̤̮i̤̮e̤̮s̤̮ C̤̮o̤̮m̤̮e̤̮ A̤̮N̤̮D̤̮ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط