بیمار توام کاش که تجویز کنی آمدنت را می نویسم من برای

بیمار توام، کاش که تجویز کنی آمدنت را... می نویسم من برایت از دلم
می کنم اِفشا من امشب، راز خویش

من پر از هُرم نفس هـای توام
می نوازم حرف دل با ساز خویش

تو برایم از کلام عشق گو
من برایت قصّه ی دلدادگی

من برایت سازی از دل می زنم
تو بخوان آواز گرم زندگی
دیدگاه ها (۱)

چشمت که به خونریزی عشاق سری داشتمی کشت یکی را و نظر بر دگری ...

و چقدر جای امنی استآغوشِ کسی که بی واهمه دوستت دارد❤ ❤ ❤ ✾✾✾...

حبس ابد خوردیمتو وجودی کپر شده از خستگی!!!

😭 😭 😭

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط