رمانقاتل سادیسمی من

رمان:قاتل سادیسمی من.
پارت:ادامه ی پارت.۸

تهیونگ کوک رو از سقف آویزون کرد و گفت:
_خب،صدای شلاق میدونی که باید زیاد باشه،پس منتظر درد کشیدن بی وقفت هستم کوک!
و نیشخندی زد و به سمت شلاق هاش رفت.
بزرگترینش رو برداشت و بدون هیچ مقدمه ای به کمر باریک کوک کوبید،اه کوک بلند شد و تهیونگ
گفت:
_بشمر جونگ کوک....
و کوک شروع به شمردن کرد و با هر ضربه ی تهیونگ، کوک بشتر داد میزد و از درد ناله می‌کرد.


#باند مافیایی کيم سوکجین....


ادامه دارد.....
دیدگاه ها (۵)

سلام،سلام!رمان جدیدی که بعد از قاتل سادیسمی من آپ میکنم.مشخص...

رمان:قاتل سادیسمی من. پار...

"علامت شخصیت های رمان:قاتل سادیسمی من"ته(_)کوک(+)جیمین(÷)شوگ...

رمان:قاتل سادیسمی من. پا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط