قاصدک هان چه خبر آوردی

قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما ،‌ اما
گردِ بام و درِ من
بی ثمر می گردی

انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه دیاری
باری !
برو آنجا که بُوَد چشمی و گوشی با کَس
برو آنجا که تو را منتظرند

قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطنِ خویش غریب
قاصدِ تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو. ، فریب

قاصدک
هان،
ولی ... آخر ... ای وای
راستی ؛ رفتی آیا با باد ؟
با توام ، آی! کجا رفتی ؟ آی

راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکسترِ گرمی ، جایی ؟
در اجاقی طمعِ شعله نمی بندم ، خردک شرری هست هنوز ؟

قاصدک
ابرهای همه عالم ، شب و روز
در دلم می گریند ....

#مهدی_اخوان_ثالث
دیدگاه ها (۷)

هرکسی گمشده ای دارد،و خدا گمشده ای داشت.هرکسی دوتاست،و خدا ی...

کاش باران بزندسبزه ها مست شوندباد غوغا بکندلای موهای بهارپیچ...

بی تو اینجا همه در حبسِ ابد تبعیدندسالها، هجری و شمسی، همه ب...

اولین باری که بین دوراهی قانون و اخلاق قرار گرفتم مربوط به ز...

من و ملاقات با BTSpart «۴»تو اون هوای بارونی داشتم پیاده با ...

چند پارتی جونگوون p1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط