مروارید آبی

مروارید آبی
Part ⁵²
شیش ماه بعد....

یکم آوریل 2014

ویو لانا
تو این شیش ماه اتفاقات سختی
افتاد...
تو این شیش ماه هر روز کابوس از دست دادن فردی و میبینم ولی اصلا نمیتونم قیافه اشو ببینم
ولی توی خواب انگار من خیلی به اون شخص وابسته هستم
حال روحیم خوب نیست میخوام برای فردا یه مشاوره بگیرم ببینم چی میگه
توی این شیش ماه من یکبارم کوک و ندیدم حتی بهش زنگ هم نزدم...
باید برم پیش مامان و باباش ولی قبلش باید بهش پیام بدم...
پیام
+سلام کوک امیدوارم حالت خوب باشه
منم لانا خواستم بهت بگم فردا میخوام به دیدن پدر و مادرت.... وایسا ببینم بهتر نیست بهش زنگ بزنم؟
بزار بهش زنگ بزنم بلخره اسممون تو شناسنامه همه
بوق..... صدای خوردن زنگ*
منتظر بودم که بعد از چند لحظه جواب داد
_بله؟
چقدر دلم برای صداش تنگ شده
با بغضی که گلوم و چنگ میزد بهش جواب دادم
+سلام کوک منم لانا (بغض سگییی)
مکث...
_....
+الو؟
_ سلام خوبی؟
+ممنونم خوبم تو خوبی؟
_ خوب باشی... چه عجب زنگ زدی
+ خواستم بگم میتونم فردا برم پیش مادرت؟
_ چرا از من میپرسی؟
+خب اخه قرار بود هماهنگ باشیم
_ گفتی اسمت چی بود؟
+بله؟ (تعجب)
کوک منم لانا
_ببخشید نمیشناسم
گفتید میرید خونه پدر که مادرم و ببینید
خب چرا به من زنگ زدید؟
+ببخشید اشتباه گرفتم(شوکه)
قطع کردم یعنی چی که یادش نمیاد من کیم؟؟؟ یعنی چیییی... چه بلایی سرش اومدههه
داشتم گریه میکردم که دوباره گوشیم زنگ خورد
شماره ناشناس بود نگران اینکه مادرم باشه گلوم و صاف کردم و جواب دادم
+بله؟

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۲)

مروارید آبیPart ⁵³_(خنده) لانا شوخی کردم ببخشید+ با این حرفش...

مروارید آبیPart ⁵⁴ویو لانا صبح با نور خورشید که افتاده بود ر...

این پارت و یادم رفت اپ کنم

مروارید آبی Part ⁵¹=ایندفعه نوبت شماست حتما یروز خوب دعوتتون...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

پارت²⁵ جیمین: کوک ده بار باختی بس نیست دیگه خسته شودم انقدر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط