part
part:⁴⁰
_____________________________________
اسمات تو کامنتا
بعد اسمات :: 👇
(صبح)
یونا" با دردی شدیدی پاشدم سرم گیج میرفت رفتم سمت اتاق هارین در زدم و در باز کرد
هارین: بله *خوابالو*
یونا اومد داخل و نشست
هارین: اول صبحی چیکار داشتی
یونا: دیشب خیلی بد شد
هارین: *خنده*
یونا: چته
هارین: چرا لنگ میزنی
یونا: کوفت با اون اتفاقات دیشب معلومه باید لنگ بزنم
هارین: چه خشن
یونا: ول کن اینارو ... دیگه نمیزاره برم بیرون
هارین:خب معلومه نمیزاره
یونا: خب ما مثلا قرار بود یه بلایی سر هانول بیاریم
هارین: خب الان میخوای شکنجه ش بدی چیکار خب بکشش
یونا: میخوام زجر کشش کنم
هارین: خب مگه به سوجون نگفتی
یونا: چرا گفتم
هارین: خب اون همه کارارو انجام میده دیگه
ادامه دارد ....
_____________________________________
اسمات تو کامنتا
بعد اسمات :: 👇
(صبح)
یونا" با دردی شدیدی پاشدم سرم گیج میرفت رفتم سمت اتاق هارین در زدم و در باز کرد
هارین: بله *خوابالو*
یونا اومد داخل و نشست
هارین: اول صبحی چیکار داشتی
یونا: دیشب خیلی بد شد
هارین: *خنده*
یونا: چته
هارین: چرا لنگ میزنی
یونا: کوفت با اون اتفاقات دیشب معلومه باید لنگ بزنم
هارین: چه خشن
یونا: ول کن اینارو ... دیگه نمیزاره برم بیرون
هارین:خب معلومه نمیزاره
یونا: خب ما مثلا قرار بود یه بلایی سر هانول بیاریم
هارین: خب الان میخوای شکنجه ش بدی چیکار خب بکشش
یونا: میخوام زجر کشش کنم
هارین: خب مگه به سوجون نگفتی
یونا: چرا گفتم
هارین: خب اون همه کارارو انجام میده دیگه
ادامه دارد ....
- ۱۶.۶k
- ۱۳ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط