ای آنکه مرا برده ای از یاد کجایی

......

ای آنـــکه مـــرا بــرده ای از یاد ، کجایی ؟
بیــگانه شدی ، دست مریـــزاد ، کجایی ؟

در دام تــوأم ، نیست مـــرا راه گـریــــزی
من عاشق ایــن دام و تو صیّاد ، کجایی ؟

محبوس شدم گوشه ی ویرانه ی عشقت
آوار غمت بـــر ســــرم افتـــاد ، کجایی ؟

آســودگی ام ، زنــدگی ام ، دار و نــدارم
در راه تــو دادم همه بـر بــــاد ، کجایی ؟

اینجا چه کنـــم ؟ ازکه بگیـــرم خبرت را ؟
از دست تــو و ناز تـو فریـــاد ، کجایی ؟

دانم که مــرا بی خبـــری می کشد آخر
دیــــوانه شــدم خانه ات آباد ، کجایی ؟...
دیدگاه ها (۳)

.....«برای دیدنت پر از دلیل عاشقانه ام»اگر چه بی اثر شده نگا...

......رک بگویم ،پیش چشمت اهل مِن مِن نیستمظاهرت را دوست دارم...

......دوست دارم که ز لب های تو یک بوسه بگیرمو همان لحظه درآغ...

.....نازنین با نام تو دل عشق بازی می کند دل به نامت میشود گر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط