تو مطعلق به منی

تو مطعلق به منی
پارت ۸
ویو یونا
با حرفی که پدر زد من و ات باهم گفتیم:چییییی؟؟؟؟
بعد این حرف پدر گفت
پدر:دخترم زود تصمیم نگیر یکم دیگه میاد خودت ببین پسر خوبیه
بعد از این حرف پدر نگاهی به ات و بعد به پدر انداختم پدر و ات تا الان به خاطر من خیلی کارا انجام دادن منم به خاطر آنها هرکاری میکنم رو به پدر کردم و گفتن
یونا:پدر من مشکلی ندارم بعد از این حرف من صدای زنگ خونه به گوش خورد که پدر گفت
پدر:آها فکر کنم اومدن
همه با هم بلند شدیم و به سمت در رفتیم و آجوما در رو باز کرد و با دیدن پسره خشکم زد بی نهایت خوشتیپ بود باورم نمی شد من قراره با این ازدواج کنم با حرف بابا به خودم اومدم که پسره و پدرش پدرش رو به خونه دعوت کرد وارد خونه شدن و ماهم پشت آنها رفتیم پدر رو به من و ات و همون پسره گفت
پدر:بچه ها اگه میشه چند دقیقه مارو تنها بزارین و هر سه تامون سری به نشونه مثبت تکون دادیم و پدر همراه پدر همون پسره وارد اتاق کارش شدن...

ادامه دارد...
دیدگاه ها (۰)

اسلاید دوم قیافه و استایل همون پسره(جیمین)

بچه ها خیلیییی ممنون از حمایت‌ های قشنگتون واقعا برای ادامه ...

تو مطعلق به منیپارت ۷ویو گونگ یو (فلش بک به چند دقیقه قبل)هم...

black flower(p,240)

نام فیک: عشق مخفیPart: 54ویو جیمین*بعد از چند دقیقه نفسش جا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط