مادرم میگفت

مادرم می‌گفت:
عاشقی یڪ شب است،
و پشیمانی هزار شب!
اما هـــزار شـب است،
پشیمانم،
ڪه چرا یڪ شــب
عـاشقی نڪردم!

✍ دڪتر شـــریعتی
دیدگاه ها (۱)

باید از جا برخاست و به آسمان نگاه کرد.درسی که امروز آموختم س...

به آسماننگاه کرد... و از تهِ دل؛ شُکر!مادرم را می گویم...هما...

در عشق زیستنبزرگترین نبرد زندگی است. عشق بیش از هر تلاشانسان...

چشم های تو،زیباترین چشم‌هایی است که آدم میتواند ببیند و نگاه...

رمان: زخم عشقِ توپـارت اول🙇🏻‍♀️💓︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۫...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط