قد خاموشی یک زیرگذر غمگینم

قدِ خاموشی ِ یک زیرگذر ، غمگینم
مثل گنجشک ( که خورده به سپر) غمگینم
رفتم از دست و نیاورد به دستم ..دستے
من ازین – دست " مکرر" ، چه قَدَر غمگینم
سرو ماندم که جگر- گوشه ی پاییز شوم
 طلبیدند فقط سایه و بر .. غمگینم....  یک نفر آدمم و چند نفر
غمگینم ....
دیدگاه ها (۴)

وقتی کسی حرف از رفتن می زند مدت هاست رفته ...

.

دلم به حال #پروانه ها می‌سوزدوقتی #چراغ ها را #خاموش می‌کنم...

.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط