شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمع

شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمع
در میان آتش سوزنده جای خواب نیست
دیدگاه ها (۱)

چنان شدم ز غم و غصهٔ جدایی دوستکه دید دشمن اگر حال من ، ترحم...

دل سوخت بر منش همه گر سنگ خاره بودغیر از تو هر که حال مرا دی...

به دشمنان نتوان رفت و این شکایت کردکه: دوست بر دل ما جور تا ...

من در این جای همین صورت بی جانم و بسدلم آن جاست که آن دلبر ع...

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینمبیا کز چشم بیمارت هزارا...

امیرالمؤمنین علی علیه السلام؛ عمر تو همین لحظه ای است که در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط