کرمتو شکر

کرمتو شکر🤲
وبازهم‌ درد وزخمی که همیشه بامن هست...

لاکردار عزرائیل بدجایی گیرم انداخته بود نمیدونم مادرم یا یک مهربونی سره نمازش دعام میکرد که اینبارم به بعد موکول کرد.


دم غروبی بعلت کم شدن آبهای زیر زمینی وپایین رفتن آب چاه باغ پمپ هواکشید و آب قطع شد مجبورشدم پایین بردن پمپ را که همیشه باکمک دونفر انجام میدادم تنهایی انجام بدم که نتیجش شد این زخمها.که اگر دستمو ول میکردم مغلوب عزرائیل جان میشدم!

گرنگهدارمن آن است که من میدانم
شیشه رادربغل سنگ نگه میدارد...

#عاشقانه
#خاصترین
#خالق قادر مهربان
دیدگاه ها (۹)

تو مثل من دلت غمگینمنم مثل تو پر دردماز این فردای نامعلوممنم...

سه‌تارم راست می‌گوید، کمی ناکوک و بدحالممخالف می‌زنم، زیرا م...

ازلحاظ روحی روانی نیازدارم به یک همچین شیرینک نازدانه ای...😍...

چون شانه در آن زلف چنان رفت دل ما کز بیخودی ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط