قهرمان های من

{اولا شرمند دیر میشه چون باید برای من بفرستند بعد من چک کنم غلط توش نباشه و اپ کنم دوما توی اسلاید اخر چهره تموم دخترا رو گزاشتم}
P:8
یوجی : از اونجایی ک میخوای بری پیش آقای کراشت باید خیلی خوشکل کنی ک عاشقت بشه
+ارع حتما میشه آخه مگه داستانه
یوجی :(یوجی جان بس کن ۳ تا پارت گذشته شما هنو اینجایین) اولا ادمین جان ببند دوما چرا نشه تو ب این خوشکلی و خوش اندامی
+یاااا بس کن
یوجی : اکی
(ساعت ۳ بعد از ظهر)
ویو ات
+یوجی پاشو بریم آماده بشیم
یوجی : باشه
(عکس تموم اعضا رو میذارم)
+این لباس چیه خدایی🙄💔
یوجی: یا ات گیر نده دیگه اعضا ک غریبه نیستن
+هرچی هم بشه 🙄💔
یوجی: جون من همین ی شب
+باشه باشه اَه 😑
یوجی : بیا میکاپت کنم
+زیاد نباشه میدونی ک از میکاپ متنفرم
یوجی : حله داو
(ساعت ۴ )
هم کارای من و هم کارای یوجی تموم شد
کفشام رو پوشیدم (عکسشو میزارم)
و با یوجی سوار ماشین من شدیم قرار بود با ماشین من و ر.ل بادا بریم
توی ماشین من : خودم ، یوجی، بایول، هانول و ساکورا بودیم .
توی ماشین وون‌شیک (اسم بوی فرند بادا): وون‌شیک ،بادا،دایون و هایون بودن
رفتیم سمت خوابگاه اعضا بی‌تی‌اس(عکس خوابگاه رو میزارم )
۱ ساعت بعد .....
ویو هایون
حس میکنم ات یه جوریه مثله همیشه نیست .
ویو ات
+رسیدیم بچه ها
پیاده شدیم و در زدیم
_سلام ، س...سلام ات شی
£سلام
+س..سل..سلام جونگ‌کوک شی
نامی: بفرمایین تو
رفتیم تو و نشستیم
ویو هایون
آخرش این حس بد ولم نمی‌کرد باید تا آخر مهمونی حواسم ب ات باشه همینطور پیش ات بودم دیدم انگشت دستش یه چطوریه مثه........
شرایط ۲۰ لایک و کامنت
دیدگاه ها (۲۹)

https://wisgoon.com/pin/51681309/داداشا و ابجیا ایشون رو بری...

قهرمان های من

قهرمان های من

قهرمان های من

گل وحشی منپارت ۱ ساعت ۷:۴۰ویو ات حیح امروزم مثل همیشه باید م...

عشق در دل مافیاپارت ۱۰ساعت ۴:۴۰ عصر آنچه گذشت: نقاشیم تموم ش...

پارت ۶ ویو تهیونگ: سوار ماشین من شدیم که بریم خونه ی جنگکوک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط