کسی در همین نزدیکی حواسش به ماست

کسی در همین نزدیکی حواسش به ماست ...
ما انسانها به حکم انسان بودنمان ، موجودات فراموش کاری هستیم ... نسبت به هم ، نسبت به خدا یادمان می رود که گاهی گفتن خدا را شکر ، شبیه یک لبخند مادر می شود ، شبیه قامت استوار پدر ... گاهی تشکر از خدا آن حس زیبای یک صبح دلپذیر پاییزی است ... کنار نان تازه و صدای قاشق گردان در فنجان چای ... روزی شبیه قطره های باران است بی امان میان رفت و آمد برف پاک کن ماشین ها که انگار آنها هم برای هنر آفرینی خدا دست تکان می دهند و گاه آن آرامش شکوهمند دانه های برف که شهر را وادار به سکوت می کند ، با احترام ... خدا را شکر ، همان حس زیبای بودن کنار آدم هایی است که محبت و دوستی را از قصه ها بیرون می آورند ، قاب می کنند و به دیوار زندگی ات می آویزند ... خدا را شکر ، گاهی اصلاً همان تشکر از آدم هاست ، می تواند شبیه به گرمی فشردن یک دست باشد یا حتی نگاه در چشم های کسی و لبخندی از ته دل ، شبیه یک شاخه مریم و دسته نرگس در گلدان سفالی فیروزه ای رنگ یادگار مادربزرگ ... تنها یادمان بماند که کسی نه آن بالا بالاها که در همین نزدیکی حواسش به ماست ... کافی است لا به لای ساعت های شلوغ زندگی ، حواس ما هم کمی با او باشد .
دیدگاه ها (۴)

می خواهمت چنانکه شب خسته خواب را  می جویمت چنانکه لب تشنه آب...

وقتی باران می بارد با همین قلب عاشق ، بدون هیچ چتر و سرپناه...

/ عشق اگر پیدا شد که دیگر عشق نیست / عشق مگر حتما باید پید...

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

yek tarafe part : 9

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط