پارت
#پارت266
آرش: من که نمیفهمم یعنی داری میگی با حامد حتی پای سفر عقد هم رفتی ؟ یعنی رابطه عاشقانه بینتون بوده ؟!
سرمو تکون دادم که دستی تو موهاش کشید :
عجب!!
ابرومو بالا انداختم : عجب ؟!
سرشو تکون داد : اره عجب ... میدونستم یه چیزی بینمتون بوده ولی اینکه حتی میخواستید باهام ازدواج کنید برام غیر باور حدس بود ...
پوزخندی گوشه لبم نشست: رابطه عاشفانه. ایی نبود همش هوس بود ...
آرش: هوس ؟!
سرمو به نشونه اره تکون دادم: من فکر میکردم حامد رو دوست دارم ولی به مرور زمان فهمیدم اشتباه میکنم منو اون اصلا به درد هم نمیخوریم
نفسمو بیرون دادم : همون بهتر که راهمون جدا شد ...
آرش : پس چرا الان باهاش بیرون میری ؟ باهاش خوبی ؟!
نگاهمو دوختم تو چشماش نگاهشو دوخت به چشمام
چند دقیقه ایی همین طور بهم زل زده بودیم محو چشماش شده بودم اونم همین طور به خودم اومدم نگاهمو ازش گرفتم
و گفتم :
دلایل خودمو دارم به کسی مربوط نیست !!
آرش : منم جز کسی ها هستم ؟!
باز نگاهمو دوخت بهش لبمو با زبون تر کردمو گفتم ...
آرش: من که نمیفهمم یعنی داری میگی با حامد حتی پای سفر عقد هم رفتی ؟ یعنی رابطه عاشقانه بینتون بوده ؟!
سرمو تکون دادم که دستی تو موهاش کشید :
عجب!!
ابرومو بالا انداختم : عجب ؟!
سرشو تکون داد : اره عجب ... میدونستم یه چیزی بینمتون بوده ولی اینکه حتی میخواستید باهام ازدواج کنید برام غیر باور حدس بود ...
پوزخندی گوشه لبم نشست: رابطه عاشفانه. ایی نبود همش هوس بود ...
آرش: هوس ؟!
سرمو به نشونه اره تکون دادم: من فکر میکردم حامد رو دوست دارم ولی به مرور زمان فهمیدم اشتباه میکنم منو اون اصلا به درد هم نمیخوریم
نفسمو بیرون دادم : همون بهتر که راهمون جدا شد ...
آرش : پس چرا الان باهاش بیرون میری ؟ باهاش خوبی ؟!
نگاهمو دوختم تو چشماش نگاهشو دوخت به چشمام
چند دقیقه ایی همین طور بهم زل زده بودیم محو چشماش شده بودم اونم همین طور به خودم اومدم نگاهمو ازش گرفتم
و گفتم :
دلایل خودمو دارم به کسی مربوط نیست !!
آرش : منم جز کسی ها هستم ؟!
باز نگاهمو دوخت بهش لبمو با زبون تر کردمو گفتم ...
- ۲.۵k
- ۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط