پیرمرد مکث می کند و آن گاه تثر بیشتر ادامه می دهد پ

🔆 پیرمرد مکث می کند و آن گاه تأثر بیشتر ادامه می دهد: « پس از آن حادثه، آنقدر بوی گوشت کباب شده به مشام رسیده بود که تا مدت ها نمی توانستیم گوشت بخوریم! »
وسکوت می کند.
جلسه هم در سکوت فرو رفته است.
مترجم هم پس از انتقال حس و حال هیباکوشا به ما بر می آید.
سرش را از روی کاغذ بلند می کند و سالن را دید می زند تا از تأثیر حرف هایش مطمئن شود.

🔆 پرویز پرستویی بی مقدمه روی پا می ایستد و می گوید: « من می خواهم همین جا نکته ای را بگویم. »
هم ما و هم ژاپنی ها کمی متعجب به سمت آقای پرستویی بر می گردیم.
قطع کردن سخنرانی هیباکوشا ژاپنی ها را کمی متعجب کرده است.
مکث پرستویی قبل از شروع به حرف زدن، هنرمندانه است؛ انگار می داند برای شنیدن حرف هایش به سکوت و تمرکز نیاز دارد.

🔆می خواهم چیزی شبیه این رود در ایران برای شما تعریف کنم. وقتی ناو آمریکایی وینسنس، در خلیج فارس اون جنایت رو مرتکب شد و هواپیمای ایرباس ایرانی رو با موشک مورد هدف قرار داد و همه ۲۹۰سرنشین هواپیما جان باختن و به دریا افتادن، مردم بند عباس تا یک سال ماهی نخوردن!
اونا می‌گفتن ماهی ها بدن عزیزان ما رو خورده‌ان و ما نمی توانیم اون ها رو بخوریم.

به پرستویی خیره می شوم. دیالوگش محشر بود و از آن خیره کننده تر نوع بیان و اجرای آن دیالوگ بود...تا به حال از نزدیک به چشمهایش خیره نشدم بودم.؛ انگار ستاره ای پشت مردمک چشمش چشمک میزد. کلمه 《 جنایت 》 را محکم و با احساس ادا کرد. نمیدانم مترجم چگونه از پس ترجمه این سکانس به ژاپنی بر آمده.


#کاهن_معبد_جینجا
#آمریکا
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
دیدگاه ها (۳)

🌺کتاب «راز نگین سرخ» زندگی نامه داستانی سردار شهید مهندس محم...

🌺مادر انگار که ناگهان چیزی به یادش آمده باشد، به داخل دوید. ...

🔆بندگان خدا از مهد کودک تیم سازی کرده اند و بیست سال زحمت کش...

🔆میزبان های ژاپنی پیش از این قطعاً در جلسات خود به این موضوع...

درخواستی

«از کوچه که پیچیدی...»بارون تازه بند اومده بود. کوچه‌ها هنوز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط