بنگچان اومده بابل و پیام فرستاده
ʾʾ
بنگچان اومده بابِل و پیام فرستاده:
🐺: این تتوی ATE [ که روی بازوش بود ] خیلی خوبه..
🐺: باید انجامش بدم[ واقعاً تتوش کنم] ...؟ هاهاهاهاها
🐺: نمیخوام هاهاها باید از بابام اجازه بگیرم هاهاهاهاهاهاها
"The ATE tattoo looks nice…
Should I actually do it…? Hahahahaha
I won’t hahaha
I have to get permission from dad hahahahahah"
بنگچان اومده بابِل و پیام فرستاده:
🐺: این تتوی ATE [ که روی بازوش بود ] خیلی خوبه..
🐺: باید انجامش بدم[ واقعاً تتوش کنم] ...؟ هاهاهاهاها
🐺: نمیخوام هاهاها باید از بابام اجازه بگیرم هاهاهاهاهاهاها
"The ATE tattoo looks nice…
Should I actually do it…? Hahahahaha
I won’t hahaha
I have to get permission from dad hahahahahah"
- ۷۷۰
- ۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط