عادم فضایی تو اتاقش تنها نشسته بود و کتاب ترسناک میخوند
عادم فضایی تو اتاقش تنها نشسته بود و کتاب ترسناک میخوند.
انقدر از کتابی کِ میخوند ترسیده بود کِ رنگ سبزش کبود شده بود!
نفس عمیق کشید...
کتابو گذاشت رو میز کنارش.!
پتو رو تا رویِ سرش بالا کشید بعد همونطور کِ از ترس میلرزید سعی کرد بِ خودش دلداری بده
عادم فضایی با صدای لرزونی گفت:
نع
آدم ها واقعیت ندارند...
#ASAL
انقدر از کتابی کِ میخوند ترسیده بود کِ رنگ سبزش کبود شده بود!
نفس عمیق کشید...
کتابو گذاشت رو میز کنارش.!
پتو رو تا رویِ سرش بالا کشید بعد همونطور کِ از ترس میلرزید سعی کرد بِ خودش دلداری بده
عادم فضایی با صدای لرزونی گفت:
نع
آدم ها واقعیت ندارند...
#ASAL
- ۱۲.۷k
- ۲۸ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط