دوست داشتن مثل یک انبار میماند که هر روز چیزی به آن اضاف

دوست داشتن مثل یک انبار می‌ماند که هر روز چیزی به آن اضافه می‌شود.
البته بستگی دارد که چقدر آدم خاطره‌بازی باشید.
عشق باید مثل چنگک فرو برود توی گوشت بدنت. دوست داشتن باید شمع‌آجینت کند.
باید یک شب که کله‌ات داغ شده یک هو نگاهت بخورد به یک جای خانه و آب شره کند از دو چشمت، انگار که از یک هشتاد ضربه شلاق خوردن برمی‌گردی.
عشق خودکشی است و البته سخت‌کُشی.
عاشق‌ها هم البته باستان‌شناسند.
حفاران دشت خاطره‌ها.
آدم‌هایی که به جای فلزیاب لابد یک چیزی دارند که هر چه دردش بیشتر باشد را کشف می‌کند.
کلکسیونرهای رنج.
دیوانه‌هایی که عتیقه‌هایی که دارند فقط به درد خودشان می‌خورد ولی نمی‌دانی که همان چیزهایی که به‌ نظر تو بدردنخور است چقدر برایشان عزیز است. نمی‌دانی همان‌ها را چطوری بغل می‌کنند و گریه می‌کنند.
نمی‌دانی.



📌ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻟﻢ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺗﻮ...
ﻫﻴﭻ ﺑﮕﺬﺭﻳﻢ.
اﻣﺸﺐ دلم دوباره ﺗﻮ ﺭا...
ﻫﻴﭻ.
ﺷﺐ ﺑﺨﻴﺮ!
دیدگاه ها (۲۱۲)

باید بگویم که دوست‌داشتن تو برایم شبیه باران‌های نیمه‌ی آبان...

نهنگی که در ساحل جاگذاشتی بسیار پوسیده، حضرت شاه‌ماهی. بسیار...

طردت کرده‌ام. از ذهنم. از کلماتم. از حرفهای روزمره. طردت کرد...

به اعجاز بوسه ی تو من رویین تن می‌شوم و بعد، از دیدن صورتم د...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖¹⁰

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط