شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد

شانه ات را دیر آوردی ســرم را بــــاد برد
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد
آه ای #گنجشکهای   مضطرب شرمنده ام
لانه ی بر شاخه هــــای لاغرم را باد برد
من بلوطی پیــر بـودم پای یک کـــوه بلند
نیمم آتش سوخت ، نیم دیگرم را باد برد
از غزلهایم فقط خاکستری مانده بـه جا
بیت های روشن و شعله ورم را باد برد
با همین نیمه همین معمولی ساده بساز
دیــــر کردی نیمـه ی #عاشق   ترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از آن بـــال و پـرم را بـــاد بـرد
دیدگاه ها (۲)

هم دعا کن گِره از کار ِ تو بگشاید عشقهم دعا کن گِره ی تازه ن...

من از زندان نمیترسم...!!!نه از حبسش...نه ازمرگش...نه ازپاییز...

ﺑــﮕـــــﺬﺍﺭ ﺁﻏــــــﻮﺷـــــــــﻢ . . .ﺑــــــﺮﺍﮮ ﻫــﻤــﯿـــ...

#عاشقانه ها

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط