وقتی مدل بودی و جیمین رئیست

وقتی مدل بودی و جیمین رئیست❤️‍🩹


پارت ۱۷🌊


ورفتم تا بخوابم...

ویو ات ساعت ۷ عصر...
با صدای یه سگ از خواب بیدار شدم وای این همون سگس که پیش ارباب بود واییییی خداااااا بخورمت کوچولوووو
وایسا مگه ساعت چنده ....واییییییی ساعت ۷هه نهههه دیرم شددددد با دو سریع رفتم تا سریع کارای لازم رو بکنم یه حموم ۱۰ مینی رفتم و برگشتم لباسی که یکی از خدمتکارا داد بهم که برای یه منشی مناسب بود رو پوشیدم یکم تینت زدم موهام که تا با...سنم بود رو شونه کردم و بافتم خیلی خوشمل شودم وایییی باید برم اونجا مخ بزنم جونننن که یهو در اتاقم باز شد و ارباب نمایان شد(چه زیبا گفتم به به)این خری چیزیه(خیلی بی..نامو..سی میگم بیام خفت کنم)همینطوری درو باز میکنه شاید من لخت باشم ایششششش..

×پاشو باید سه ساعت زودتر بریم فرودگاه
_چشممم
×همممم خوشگل شدی(اروم جوری که ات نشنوه)
_بله
×هیچی بیا پایین دیره راننده منتظره
_چشم اومدم

ورفت و منم بعد اینکه یکم قربون صدقه خودم رفتم ،رفتم پایین که دیدم تو ماشینه برا همین منم رفتم نشستم و حرکت کردیم سمت فرودگاه ولی با اینکه تا عصر خواب بودم بازم خوابم میومد که کم کم چشام بسته شد...

نیم ساعت بعد‌....
که صدای یه نفرو شنیدم که میگه پاشو رسیدیم....

یک کلام لایک کامنت فالور
ناگفته نماند اینو حضرت یونا دستور داده هااااا🔪😁

yona_park
دیدگاه ها (۱۷)

وقتی مدل بودی و جیمین رئیست ❤️‍🩹پارت ۱۸🌊ویو ات ...که صدای یه...

وقتی مدل بودی و جیمین رئیست ❤️‍🩹پارت ۱۹ 🌊و با ماشین ارباب حر...

وقتی مدل بودی و جیمین رئیست❤️‍🩹پارت ۱۶🌊و رفتم تا به ادامه کا...

وقتی مدل بودی و جیمین رئیست❤️‍🩹پارت ۱۵🌊و رفت بیرون هوففففف ا...

عشق در دل مافیاپارت ۱۰ساعت ۴:۴۰ عصر آنچه گذشت: نقاشیم تموم ش...

قاتل سادیسمی من 🍸پارت ۱۷:۰۰ صبحویو اتاز خواب بیدار شدم که سا...

پارت ۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط