اسم رمان وقتی ناخواسته خطرناک ترین مافیا عاشقت میشه و می

اسم رمان: وقتی ناخواسته خطرناک ترین مافیا عاشقت میشه و میدزدتت و مجبوری عروسش باشی......
پارت:𖨆5𖨆

بد جور ترسیده بودم الان یه چیزی میشه بدبخت تر میشم....خشکم زده
جیمین لیوان شراب سرخش رو سر کشید
جیمین: انقدر به فکر فرار نباش جنی تو تا ابد اینجایی حتی اگه نخوامت
بغضم گرفت اخه چرا این کار رو میکنه میترسیدم حتی پا بشم برم
(1ساعت بعد)
اونا رفتن ماموریت منم توی اتاق حبس بودم اوف هه پنجره و بالکون هردو
بسته بودن کاری نمی تونستم بکنم حداقل یکم ارامش دارم برایه اولین بار
توی این ماه خیلی استرس کشیدم خسته شدم رفتم نشستم روی صندلی و تلوزیون دیواری رو روشن کردم و فیلم سریع و خشن 10 رو میداد
(ساعت 12 نیمه شب)
نشسته بودم روی تخت حوصلم خیلی سر رفته بود صدای باز شدن در اومد
جیمین اومد با دیدنش سکته قلبی و مغزی رو باهم زدم سر جام میخ کوب
شدم از سر تا پاش خونی بود باچشمای ترسناکش نگاهم کرد و اسلحش رو گذاشت رو گذاشت روی میز نزدیکش و کتش رو در در اورد و دستی به موهای لختش کشید و رفت حموم تند تند نفس میکشیدم سرم رو داخل دستم و چنگی به موهام زدم به فکر فرو رفتم.....آه...یکم گذشت جیمین با یه حوله دور کمرش از حموم اومد بیرون روی بدنش قطرات اب بود بدن عضلانیش برق میزد و موهای خیس مشکیش نگاهم روش قفل شد
جیمین: چیه؟؟؟؟؟
هیچی نگفتم و نگاهم رو از گرفتم مثل سگ میلرزیدم هنوز نمیتونم اون قیافه ترسناکش و خونی رو فراموش نمیکنم قطعا امشب کابوس میبینم
رفتم سمت رفت سمت کمدش
جنی:من......میخوابم
چیزی نگفت خودم رو مثله جنین جمع کردم ملافه رو زدم روی سرم گوشام رو تیز کردم اومد سمتم خیلی استرس داشتم بعد از چند مین صدای قدماش اومد سمتم صدای ضربان قلبم تو گوشم پیچید رو مخم بود چون نمیزاشت دقیق صدای قدمش رو بشنوم


#When_the_biggest_mafia_falls_in&love_with_you_and steals_you_and_you_have_to_become_a_bride
#he_𝓼ꄲ
دیدگاه ها (۶)

اسم رمان:وقتی ناخواسته خطرناک ترین مافیا عاشقت میشه و میدزدت...

اسم رمان: وقتی ناخاسته خطرناک ترین مافیا عاشقت میشه و میدزدت...

اسم رمان: وقتی ناخواسته خطرناک ترین مافیا عاشقت میشه و میدزد...

اسم رمان: وقتی ناخواسته خطرناک ترین مافیا عاشقت میشه و میدزد...

اسلاید اول و دوم و سوم استایل و مدل مو و عکس اسوری هاش و لبا...

نام فیک: عشق مخفیPart: 51ویو ات*ات. بهتره بگردم خونه*توی مغز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط