داری چیکار میکنی خانم جان

+ داری چی‌کار می‌کنی خانم جان؟
- می‌خوام موهامو ببافم آقاجان.
+ چشمم روشن!
- چی‌شده مگه؟
+ از اول ازدواجمون، کی گذاشتم موهات‌و خودت ببافی که این بار دومت باشه حاج خانم؟
- چشم خب بیا شما بباف.
+ تو بیا، عزیز بشینه کنارُم.می‌دونی خانم؟
- چیو عزیز؟
+ موهات هر روز داره خوش رنگ‌تر میشه، این سفیدیِ لابه‌لای موهات، خوب یاد داره رنگ و مش بزنه به موهای تک رنگِ زهرا خانمم!
- شوخی می‌کنی علی؟ واقعا تو این سفیدی‌های موهامو دوست داری؟ من که می‌بینم افسرده می‌شم!
+ نخیر نباید افسرده بشی، به این فکر کن که تو موهات بخاطر من، زندگیمون و بچه‌هایی که مارو فراموش کردند و رفتند پیِ زندگیشون، سفید شده! پس یادت باشه که یادمه زحمتات و گل‌جان.
- چشم حاج آقامون.

دو ماه بعد...

- علیییییی پاشو، علییییییی! مگه قرار نبود باهم بریم؟ مگه قرار نبود من و تنها نذاری؟
علی ببین هیچ‌کس و ندارم، علی ببین تنهام.
اصلا پاشو نگاه کن موهامو، ببین که بدون دستات چقدر بهم ریخته شده، ببین اشکامو!
خیلی بی معرفت شدی، تو که از این عادتا نداشتی آقاجان.
خونه‌ی سبزمون یادته؟ الان پر از برگای پاییزه.
دیگه به عشق ِ کی برم گلدون‌هارو آب بدم که بگه انگار داری به زندگیمون نفسِ تازه می‌بخشی!
یک ماهه از رفتننت گذشته ببین حال و روزم و!
علی دارم می‌میرم، من بدونت نمی‌کشم.
آخ قلبم!
یادته می‌گفتی جوش واسه قلبت خوب نیست؟ دلم تنگه لهجه خوشگل مشهدیته، یادته می‌گفتی عزیز بشینه کنارُم؟
آخ!
منم می‌خوام بیام، این‌طوری رفیقِ نیمه راه بودن راه ما نیست...
آی قلبم آخخخخ، ع..ل...ی م..نم دا..رم میام پی.....شت.
#فاطمه‌سادات‌رضوی
دیدگاه ها (۱)

سینه‌ام دکان عطاریست، دردت چیست؟🌱🍵

دردت چیست؟

کسی از ظاهر یک کوه حالش را نمی فهمد...به ظاهر ساکتم ،در سینه...

مردم چه میکنند که لبخند میزنندغم را نمیشود که به رویم نیاورم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط