نگشت آنی آن دست جدا ازدامن دوست

نگشت آنی آن دست جدا ازدامن دوست
اگر چه تـیغ دشمن زپـیکرش جـدا کرد
دیدگاه ها (۱)

جــز از برای داور دوتا نگــشت اکـــبر          چه شد که خصـم...

سزد هـمه جوانان حــنا زخــون ببــندندکه جا به حـجله خون یتـی...

شـود تمام هستی فدای آن دودستی    که غرق بوسه بااشک علی مرتضی...

زسر گذشته اشک به لب رســیده جـانم      که هـرچه کردبامن فراق...

ان شاءالله با قدرت بیشتریآقای هاشمیان برمیگردیورق بزنیداصغر ...

ان دوست که بی وفاست، دشمن به از اوستآن سکه که بی بهاست،آهن ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط