دستش را گرفتم

دستش را گرفتم
دستم را گرفت
برای قفلی که ساختیم
تنها مرگ می‌توانست
شاه کلید باشد..
دیدگاه ها (۱)

بود و نبود عشق تفاوت نمی کنددل را برای تنگ شدن آفریده اند.

چون سیب رسیده ایرها شده در رویابا رود می رومکاششاخه ای که از...

من معدنی پر از دوست داشتنت هستمبیا و کشفم کن ...

آغوشتحد ترخص من استدور که بشویروزه ام باطل می شود

بهم گفت, عشق ' مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی م...

تو که نیستی عقربه‌های ساعت دو سوزن کندند که بیهوشی تزریق می ...

سخنرانی کوتاه از استاد شجاعی با موضوع "کلید خیر و شر"بیشترین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط