بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سال ها،هجری وشمسی،همه بی خورشیدند
ازهمان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشم های نگران آینه ی تردیدند
نشد از سایه ی خود هم بگریزند دمی
هرچه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند
چون بجز سایه ندیدند کسی در پی خود
همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند
غرق دریای تو بودند ولی ماهی وار
باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند
درپی دوست همه جای جهان راگشتند
کس ندیدند در آیینه،به خود خندیدند
سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصل ها را همه با فاصله ات سنجیدند
تو بیایی همه ساعت ها و ثانیه ها
از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند
#قیصر_امین_پور
سال ها،هجری وشمسی،همه بی خورشیدند
ازهمان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشم های نگران آینه ی تردیدند
نشد از سایه ی خود هم بگریزند دمی
هرچه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند
چون بجز سایه ندیدند کسی در پی خود
همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند
غرق دریای تو بودند ولی ماهی وار
باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند
درپی دوست همه جای جهان راگشتند
کس ندیدند در آیینه،به خود خندیدند
سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصل ها را همه با فاصله ات سنجیدند
تو بیایی همه ساعت ها و ثانیه ها
از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند
#قیصر_امین_پور
- ۹۴۹
- ۳۰ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط