واژه ها را از دهانم یک به یک دزدید و رفت

واژه ها را از دهانم یک به یک دزدید و رفت
سهم من از عشق شد شعری به نام دیگری

عشق یعنی تارموهای تنت می ایستد
هر کجا که نام او را روی لب می آوری
دیدگاه ها (۱)

من میخواستم پیر شوم کنارت،قرص هایت را سر ساعت بدهم دستت و عص...

نگاهت اعتدال را به هم میزند!صلح‌ها شکسته،و عهدنامه‌ها خوراک ...

تا آمدم بدزدمتپدرت رییس جمهور شدبا چند محافظ غول پیکر.برادرت...

اگر زمان به عقب برگردد...از هشت‌سالگی به کلاس زبان انگلیسی م...

عـشقمقــــــســـــــــم به نامت…آنقدر عاشقانه هایم را روی ای...

تا ابد در شعرهایم بوی باران میدهی وصف آن دلدادگی در جمع یارا...

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط