آرزوییرویایی

#آرزویی_رویایی 🦋🎂
پارت ¹

یِنا:صبح با آلارم گوشیم بیدار شدم دوباره روز خسته کنندم شروع شده بود...
رفتم دوش گرفتم و لباس پوشیدم وسیله های مورد نیازم و برداشتم و رفتم پایین....

لیا:بلخره بیدار شدی

یِنا:اوهوم خیلی خسته بودم

لیا:اوفففف خسته شدم امروز دوباره مثل دیروز

یِنا:واقعا(کلافه)

که یهو یکی بهم زنگ میزنه یک شماره ناشناس...

یِنا:یه شماره ناشناس داره بهم زنگ میزنه؟

لیا:جواب بده

یِنا:اوک

جواب دادم که یه پسر گفت....

شوگا:سلام

یِنا:سلام شما؟

شوگا:من مین یونگی از شرکت طراح مد Via با شما تماس میگیرم...

یِنا:آها بعله بفرمایید....

شوگا:ازتون برای پوشیدن لباس های جدید و شیک مون و عکاسی کاپلی ازتون نیاز مندیم...از خانم لیا هم خواهش مندیم که به شرکت ما بیان و با ما همکاری کنند...

یِنا:چقدرم عالی فقدر با مدیر برنامه مون اوکی کردید؟

شوگا:بعله با ایشون صحبت کردم گفتن که به من مربوط نمیشه شما باید بگید دوست دارید یا نه؟

یِنا:باشه خیلی هم عالی فقدر ‌با چه کسایی باید عکس کاپلی بگیریم؟

شوگا:دو نفر از گروه BLND هم تقاضای همکاری کردیم....

یِنا:آها چقدر خوب باشه کی باید بیام برای قرار داد...

شوگا:ساعت 10 صبح امروز در آدرس......باشید...

یِنا:ممنونم خدا نگه دار....

قطع کردم...

لیا:چیشد؟

یِنا:باید بریم برای عکاسی کاپلی و پوشیدن لباس های جدید و شیکی که امسال دوخته شده...

لیا:اومای گاد اوکی کی گفت بریم؟

یِنا:امروز ساعت 10 صبح میریم قرار داد بینمون بسته میشه و بعد ساعت عکاسی رو بهمون میگن...
راستی نه تنها ما رو برای عکاسی احضار کردن بلکه گروه BLND هم گفت بیان....

لیا:واقعا؟

یِنا:اره

لیا:خوب بیا صبحانه بخوریم بریم

یِنا:اوکی

خلاصه بعد صبحانه رفتیم بیرون...
سوار ماشین خودمون شدیم و رفتیم به شرکت Via...

(بعد نیم ساعت)

رسیدیم.....

لیا:چقدر بزرگه

یِنا:اوهوم

داشتیم میرفتیم که دو تا پسر جذاب که بغل ماشین ما پارک کرده بودن اومدن بیرون...

یِنا:لیا اونا رووووووو

لیا:کدوم؟(یهو نگاش گرفت بهشون)‌عرررررر چقدر خوشگله....

یِنا:کدوم؟

لیا:اونی که موهاش بلونده...

یِنا:منم اونی که موهاش قهوه ای روشنهههههه

لیا:بیا تابلو نکنیم بیا بریم

یِنا:اوکی

رفتیم داخل که اون دو تا پسرا هم اومدن...

منشی:سلام میتونم کمکتون کنم؟

یِنا:گروه A2N برای قرار داد بستن با آقای مین اومدیم...

منشی:خوب شما چیکار دارید؟

تهیونگ:گروه BLND برای قرار داد بستن با آقای مین....

تا گفت از گروه BLND هستش گفتم این همونیه که از قراره با هم عکس های کاپلی بگیریم؟

منشی:خوب انگار با همین بیایید دنبالم...

لیا:چه دستوریم میده

یِنا:(خنده)

ادامه دارد🥲✨
دیدگاه ها (۱)

#آرزویی_رویایی 🦋🎂پارت²‌یِنا:خلاصه راه اتاق ‌‌اقای مین یونگی ...

200 تایی شدنمون مبالکه فرشته ها🥲✨🫵💝

#عشق_جنایت 🔪پارت60که یهو یه مایع قرمز رنگی از گوشم روی لباس ...

#عشق_جنایت 🔪پارت59شوگا:بعد کار های ترخیص میا رفتیم خونه....و...

#عشق _ جنایت 🔪پارت27میا: رفتیم پایین  تا صبحانه بخوریم ینا :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط